دل پرغصه‌ای داشت منتظر تلنگری بود تا بغض دلش بترکد و زخم کهنه دهان باز کند مردی میانسال با موی سپید در حالی که کنار فلکه «سایت زیتون» تکیه زده بود، گفت؛ با شور و شوق برای گرفتن خانه ثبت‌نام کردیم بعد از چهار سال چشم انتظاری بالاخره قرعه به نام من افتاد و اسمم برای دریافت خانه درآمد.

خانه‌هایی که برای گرفتن سند دست و پا می‌زنند

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از فارس از گرگان، مرد میانسال درحالی که بغضش را فرو می‌خورد ادامه می‌دهد ۶۵ سال سن دارم و دارای همسر و سه دختر و یک پسر هستم خدای مهربان بعد از ۲۵ سال اجاره‌نشینی به صدای دلم گوش داد و خوشبختانه صاحبخانه شدیم.

این مرد میانسال می‌گوید هر روز دو نوه کوچکم را به پارک می‌برم تا کمی روحیه‌ام عوض شود و نوه‌های گلم در پارک بازی کنند اما وقتی به خانه‌های مسکن مهر خیره می‌شوم خیلی غصه می‌خورم و با خودم می‌گویم چرا ما نباید مانند بقیه مردم خانه‌ای سنددار داشته باشیم.

همانطور که این مرد میانسال در حال صحبت کردن با خبرنگار فارس بود دو پیرمرد دیگر نیز به سمت ما آمدند گویی از دوستان این مرد بودند باب شوخی را باز کردند و به شوخی گفتند «پیرمرد تو را چه به مصاحبه؟ مشهور شدی به ما هم امضا بده.»

پیرمرد رو به دوستانش کرد و گفت «دارم درد و دل خودم و شماها را به این خانم خبرنگار بیان می‌کنم اینکه بعد از نشستن پنج سال الی شش سال که در این خانه‌ها سکونت می‌کنیم اما هنوز نتوانستیم سندی برای خانه‌هایمان بگیریم» با این سخن پیرمرد؛ ناگهان لبخند از صورت‌های این دو مرد رخت بست؛ آهی کشیدند و گفتند «بی‌خیال این همه سال بدون سند خانه سپری کردیم این چند صباح عمر هم رویش و باز دوباره لبخند زدند.»

 

یکی از آنها گفت «این همه مشکل مسکن مهر رو رها کردی به سند خانه گیر دادی نگذار سفره دلم را برای این خبرنگار باز کنم.»

دل پردردی داشت، رویم رو به سمت او برگرداندم و گفتم: «ما خبرنگاران برای این هستیم تا صدای شما را به گوش مسوولان برسانیم» لبخند تلخی زد و گفت: «وقتی وارد پارکینگ خانه‌هایمان می‌شویم بوی بد و تعفن فاضلاب بلند می‌شود و کسی نیست که به فکر باشد بچه‌ها در پارکینگ بازی می‌کنند و بر روی این آب‌های کثیف قدم می‌زنند به نظر شما این بوی بد و نفرت‌انگیز فاضلاب باعث بیماری بچه‌های ما نمی‌شود؟ الان که بیماری کرونا هم آمده است.»

این همه مسوولان بهداشت به ما می‌گویند «پروتکل‌های بهداشتی را رعایت کنید تا به کرونا مبتلا نشوید من از شما که خبرنگار هستید می‌پرسم آیا بچه‌های ما می‌فهمند که نباید در مکان‌های آلوده بازی کنند چون کرونا در کمین‌شان نشسته است آنها بچه هستند و به غیر از بازی کردن به چیزی فکر نمی‌کنند ما هم که نمی‌توانیم آنها را به زور در خانه حبس کنیم انتظار داریم مسوولان کمی به فکر ما باشند و فقط شعار ندهند.»

این پیرمرد ادامه داد: «نگذارید سفره دلم را باز کنم که اگر باز کنم ساعت‌ها وقت می‌برد ولی همین که اینجا آمدید و به درد و دل ساکنان مسکن مهر سعدآباد گوش دادید خودش جای خوشحالی دارد یعنی اینکه هنوز ما پایین‌شهری‌ها فراموش نشدیم امیدوارم مسوولان هم ما رو فراموش نکنند.»

هنوز باب سخنمان تمام نشده بود که صدای اذان از مسجد بلند شد و یکی از این سه پیرمرد با خنده گفت «حالا دیگه باید بریم با خدامون مصاحبه کنیم آخه هیچکس مثل خدا به حرف دلمان گوش نمی‌ده؛ خدای ما برایش پایین‌شهر و بالاشهر بودن مهم نیست»، این رو گفت و سه نفری راهی مسجد شدند.

به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، قصه پرغصه مسکن مهر تمامی ندارد بالاخره کی مسوولان به فکر خواهند افتاد تا برای اسناد «مسکن مهر سعدآباد» کاری کنند چه دل‌هایی که منتظر هستند برگه سند خانه‌هایشان به دستشان برسد تا طعم شیرینی صاحب‌خانه شدن را حقیقتا بچشند.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار