بررسی محتوایی روزنامه های یکشنبه:

دیدار رهبر معظم انقلاب اسلامی با دانشجویان در فضای صمیمی مورد توجه روزنامه ها قرار گرفته است.

احسان علیخانی در ممنوع التصویریم بی تقصیر است/ رقص و پایکوبی در هتل کوبورگ

به گزارش گلستان 24، وین، پایتخت اتریش همچنان میزبان دیپلمات های 7 کشور جهان است. به نظر می رسد این حضور در این حجم و در این بازه زمانی طولانی در تاریخ روابط مدرن بین الملل بی نظیر باشد. اما با وجود مذاکره طولانی تا به امروز هیچ توافقی حاصل نشده و روزنامه های کشور نیز با همین رویکرد، اخبار و تحلیل های خود را برای 24 ساعت آخر مذاکرات ارائه داده اند. 

رمزگشایی بازی شب آخر/ زوربای یونانی،آزاد از قید ارباب اروپایی/ عملیات آمریکایی در شرق خنثی شد

روزنامه  وطن امروز با تیتر " رمزگشایی بازی شب آخر"، به آخرین تحولات مذاکرات هسته ای پرداخته است:  چطور آمریکایی که با تاکید بر حفظ چارچوب توافق لوزان توسط ایران به واپسین دور مذاکرات وین آمده بود، مطالبه‌ای جدید و فراتر از چارچوب توافق لوزان طلب می‌کند؟  این سوال برای ورود به ماجرای «بازی شب آخر» که چهارشنبه‌شب (17 تیر) کلید خورد و پنجشنبه هفته گذشته در مقیاس گسترده‌ای مطرح شد، می‌تواند یک محور ارزیابی مناسب باشد. آن جمله معروف جان کری درست در آستانه سفر به وین همچنان در اذهان مانده است. او در واکنش به تاکید مجدد مقامات ارشد نظام مبنی بر رعایت خطوط قرمز در مذاکرات هسته‌ای، تصریح کرد تیم مذاکره‌کننده ایرانی باید در چارچوب توافق لوزان به تعهدات خود پایبند باشد در غیر این صورت توافق حاصل نخواهد شد. طی روزهای گذشته نیز اخبار و گزارشات به طور کلی حول نهایی شدن توافق گذشت و تنها اتفاقی که مغایر مسیر مذاکرات بود، همان خبر ناگهانی دبه درآوردن آمریکایی‌ها بود. جواد ظریف پس از آنکه اعلام شد آمریکایی‌ها مطالبات جدیدی مطرح کرده‌اند، در گفت‌وگویی تصریح کرد آمریکایی‌ها مواضع خود را تغییر داده‌ و زیاده‌خواهی می‌کنند.  این اظهارنظر تمام گمانه‌زنی‌ها را تایید کرد تا همه متفق‌القول شوند که آمریکایی‌ها زیر میز مذاکره زده‌اند. بر اساس همه اخبار و گزارشات، جلسه کری و اوباما از طریق ویدئوکنفرانس منشأ بروز این دبه آمریکایی بوده است و باز هم براساس همه گزارشات منتشر شده، اختلاف اصلی نیز بر سر بخشی از تحریم‌ها، یعنی تحریم‌های تسلیحاتی و مخالفت آمریکایی‌ها با برداشته شدن این تحریم‌هاست.

در ادامه می خوانیم: به هر حال این موارد اختلافی اصلی‌ترین موارد است و نظام همواره و بویژه طی هفته گذشته نشان داده است به هیچ عنوان از خطوط قرمز خود کوتاه نخواهد آمد.  بر همین اساس کارشناسان معتقدند آنچه چهارشنبه‌شب به‌عنوان دبه آمریکایی صورت گرفته است، تلاش برای پذیرش توافق لوزان به‌عنوان بستر و مبنای توافق برجام است. اکنون در فضای عمومی و رسانه‌ای این موضوع مطرح است که آمریکایی‌ها فراتر از لوزان مطالبه کرده‌اند. در واقع با این خط رسانه‌ای تلاش می‌شود، آنچه آمریکایی‌ها به‌عنوان جزئیات توافق لوزان منتشر کرده‌اند، به‌عنوان چارچوب توافق نهایی تثبیت شود. بر همین اساس می‌توان گفت هدف نهایی آمریکا از بازی چهارشنبه شب، تثبیت توافق لوزان به‌عنوان مبنای توافق برجام است. کما اینکه از بعدازظهر جمعه گویی روند تغییر کرد و جان کری از بهبود اوضاع گفت، روز گذشته نیز برخی از حصول برخی پیشرفت‌ها در ادامه مذاکرات گفتند!

"زوربای یونانی،آزاد از قید ارباب اروپایی"، عنوان مطلبی است از وطن درباره اوضاع آشفته یونان: وضعیت امروز یونان درست شبیه واپسین سکانس«زوربای یونانی» است؛ فیلمی که با قصه نیکوس تئودوراکیس ماندگار شد. تماشای شادی بی‌وصف مردم یونان پس از همه‌پرسی هفته گذشته، ما را درست به همان لحظه رقص و قهقهه زوربای پیر جلوی ارباب جوان انگلیسی‌اش می‌برد. اوضاع چه در آتن واقعی این روزها که «نه» به اتحادیه اروپا را به جشن نشسته و چه در آن صحنه پایانی داستان زوربا بر ساحل کرت- که دیرک‌های معدن فرو می‌ریزند - خراب‌تر از این نمی‌شود اما یونان در اوج مصایبش سرخوشانه چرخ می‌زند و در مقابل خارجی‌های طلبکار فریاد می‌زند: «باید قبول کنی که من هم یک انسانم. یعنی آزادم» و عجیب‌تر آنکه  یونان و زوربایش حتی بعد از از دست رفتن آخرین فرصت‌ها هم ناامید نمی‌شوند. ورشکستگی و فروریختگی را «یک شوخی بزرگ»  به حساب می‌آورند، بلند می‌شوند و طوری پایکوبی می‌کنند که انگار فقط فردایی روشن هست و دیروزی اندوهبار نبوده و نیست؛ طوری که ارباب اروپایی هم مال و منال بر باد رفته‌اش در آخرین ساحل غرب را به فراموشی می‌سپارد و به صرافت می‌افتد که از این قصه درسی بگیرد. اما این درس هر چه باشد به کار کله‌گنده‌های اتحادیه اروپا نمی‌آید چون آنها در اصل شرخرهای  نقد کردن طلب حدود 400 میلیارد یورویی اربابان بانکدار یهودی‌شان از یونان هستند. اگرهم کسانی مثل فرانسوا اولاند گاهی ژست خیرخواهانه می‌گیرند که «باید به هر قیمت یونان را در اتحادیه نگاه داریم» در اصل نگران بلایی هستند که با اخراج یونان از حوزه یورو بر سر واحد پول مشترک اروپایی می‌آید که تنها چسبی است که 28 عضو نامتجانس این اتحادیه زورکی ناتومحور را به هم پیوند زده است. نیم بیشتر این کشورها اعضای جدید دستگرمی شرق و حاشیه اروپا هستند که هیچ یورویی برای از دست دادن ندارند و دست خالی به میهمانی غربی‌ها آمده‌اند. حتی در آخرین انتخابات پارلمان اروپایی معلوم شد خیلی‌هایشان حاضرند همین عضویتی را هم که دارند بدهند و آنچه را پیش از این با خیال خوش داشتند پاس بدارند.

در ادامه آمده است: جالب اینکه او خواهان اروپایی متحد است اما سخت طرفدار آلکسیس تسیپراس، نخست‌وزیر  ضداروپایی همیشه خندان  و امیدواری نیز هست که در عین جوانی به هموطنانش شهامت داد به بانکدارهای لاشخور اروپا و آمریکا «نه» بگویند. می‌گوید: «احساساتم وقتی برانگیخته شد که به بروکسل رفت. همه ما از تلویزیون شاهد بودیم که چگونه در آن محل فوق‌العاده، درمقابل سردمداران سیاست و اقتصاد، سرش را بالا گرفت و گفت: نه! من این را نمی‌پذیرم». شاید تسیپراس همیشه خندان برای گاوراس همان زوربای یونانی  را تجسم می‌بخشد که تئودوراکیس خلقش کرد: آزاد و پرامید. با این همه او پیش‌بینی‌های تلخی درباره اخراج یونان از اتحادیه اروپا و حوزه یورو دارد و توصیفش از شرایط  حال حاضر اروپا  هم  به همان تلخی است و  به کمدی پهلو می‌زند. او پیش‌بینی می‌کند: «اروپا یونان را بیرون می‌کند» و اینکه «اگر تسیپراس توانسته در عرض ۵ ماه اروپا را تجزیه کند، پس اروپا هیچوقت متحد نبوده است». دست آخر پیشنهاد مصاحبه‌کننده برای ساختن فیلمی درباره روزگار فعلی اروپا را رد می‌کند و می‌گوید:«نه! درباره وضع کنونی اروپا فکر می‌کنم باید کسی مثل چارلی چاپلین فیلم بسازد».

انهدام باند تروریستی در شرق کشور مورد توجه وطن قرار گرفته و با تیتر "عملیات آمریکایی در شرق خنثی شد"، آن را کار می کند: عملیات تروریستی بزرگ آمریکا در شرق ایران خنثی شد. آمریکایی‌ها با طراحی یک عملیات گسترده تلاش داشتند از طریق تروریست‌های تحت حمایت خود، یک سلسله عملیات‌های تروریستی در ایران انجام دهند که با هوشیاری مرزبانان کشور، این عملیات بزرگ ناکام ماند. به گزارش «وطن امروز»، براساس توضیحات ارائه شده درباره جزئیات این عملیات، تیم‌های تروریستی وابسته به سعودی که تحت حمایت سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در پاکستان آموزش دیده بودند، قرار بود زنجیره‌ای از اقدامات تروریستی را برای ایجاد ناامنی در شرق کشور انجام دهند. ترور مستقیم، آدم‌ربایی، بمب‌گذاری و انفجار در مراکز حساس و مهم از جمله برنامه‌های این گروه‌های تروریستی بوده است. فرمانده مرزبانی کشور می‌گوید این تروریست‌ها تلاش داشتند در شهرهای زاهدان، کرمان و بم مجموعه‌ای از عملیات‌های تروریستی را انجام دهند. به اعتقاد فرمانده مرزبانی کشور، حجم این عملیات‌های تروریستی به اندازه‌ای بوده است که 140 چاشنی انفجاری صوتی، زمانی و نوری از تروریست‌ها به‌دست آمده است.  سردار قاسم رضایی در توضیح جزئیات متلاشی کردن این تروریست‌ها گفت: در پی اشراف اطلاعاتی مرزبانی از قصد یک گروه تروریستی برای ورود به خاک ایران از مرز پاکستان، شامگاه جمعه در عملیات مرزبانی، تعدادی از تروریست‌ها به هلاکت رسیده و 3 نفر دستگیر شدند.

برخی‌قانون شکنی‌ها باادعای حمایت از نظام صورت می‌گیرد/ احضار فرماندهان به دادگاه مرتضوی/ رقص و پایکوبی در هتل کوبورگ/ حدادیان:من سابقه‌دارنیستم/ ممنوع التصویری‌ام در تلویزیون سوءتفاهم بود

روزنامه اصلاح طلب قانون، در شماره امروز خود مصاحبه ای را با علی یونسی ترتیب داده و وی مدعی شده؛ "برخی‌قانون شکنی‌ها باادعای حمایت از نظام صورت می‌گیرد": نداشتن تعریف مشخص برای جرم سیاسی و نیز عدم تصویب یک قانون کافی برای این جرم از انتقادهای مطرح در این روزهاست. دکترین حقوق  کشورهای مختلف  جرم سیاسی در قالب فعالیت‌های غیرتبهکارانه (نه از این بابت که جرائم سیاسی جرم نیست بلکه از این بابت که یک جرم با هدف آسیب رساندن به فرد یا جامعه نیست)  مورد توجه قرار گرفته است، حتی اگر این اقدام موجب توهین به شخص رئیس جمهور یا بخشی از ساختار کشور بشود. اما از آنجایی که جرائم سیاسی دارای انگیزه غیر تبهکارانه هستند برای مثال یک خبرنگار به یک روند اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و حتی قضایی انتقادی داشته باشد این خبرنگار هدفی برای کسب درآمد یا صدمه زدن به شخص دیگر مانند جرم کلاهبرداری یاخیانت درامانت و به طور خلاصه منافع شخصی را دنبال نمی‌کند بنابراین نحوه رسیدگی به تخلف او باید جدای از جرائم امنیتی و مواردی از این دست تلقی شود.  به همین دلیل قانون اساسی در اصل 168خود به قانونگذار تکلیف کرده است که حدود و ثغور جرائم سیاسی و مطبوعاتی را در قوانین عادی مشخص  و تبیین کند تا مشخص شود چه اعمال و رفتاری جرم سیاسی یا مطبوعاتی است تا در نهایت تفکیکی میان جرائم سیاسی و امنیتی ایجاد شود. البته قرار بود یک ماه بعد از تصویب ماده 19 قانون احزاب، لایحه جرم سیاسی تهیه و تدوین و به مجلس شورای اسلامی ارسال شود اما ازتاریخ تصویب این قانون یعنی درهفتم شهریور1360  تا امروز، قانون جرائم سیاسی مصوب نشده است و فقط لایحه ای نه‌چندان قوی و مملو از ابهام در مجلس شورای اسلامی در حال خاک خوردن است.در همین راستا برای تبیین بیشتر این نوع جرم به سراغ چهره‌ای رفتیم که شاید بیشتر مردم اوراعنصر اجرایی و دولتی بشناسند، ولی یدطولایی در مدیریت قضایی دارد.اراده نظام به برخورد با بی قانونی است ولی در نهایت با مقاومت‌هایی روبه‌رو می شود که قانون گریزان و خودسران سعی می کنند قانون را زیر پا بگذارند. این اقداماتی که صورت گرفت به دلیل رسوب عمیق فرهنگ قانون گریزی بود وبه نام دین و اسلام این اقدامات را انجام دادند و فکر می کردند قانون کافی نیست. این افراد ادعا می‌کردند برای حفظ اسلام و نظام باید قانون را زیر پا بگذارند، هرچند که نیت‌ آنها شایدخیر بود.

دادگاه سعید مرتضوی دیروز برگزار شد و این دادگاه مورد توجه روزنامه های اصلاح طلب قرار گرفته است. قانون با تیتر "احضار فرماندهان به دادگاه مرتضوی"، به این موضوع پرداخته: دیروز پنجمین جلسه رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی برگزار شد و جلسه بعدی رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی به سوم مردادماه موکول شد. جلسه دیروز در شعبه 9 دادگاه کیفری یک در دو نوبت صبح و عصر برگزار شد . دادگاه دیروز یک خبربسیار مهم داشت و آن‌هم درخواست روح الامینی برای احضار فرماندهان سابق نیروی انتظامی  بود که اگر قضات رسیدگی‌کننده به اتهامات مرتضوی با این درخواست موافقت کنند گامی مهم در آشکار شدن زوایای گوناگون این پرونده خواهد بود. دادستان وقت تهران بارها اظهار بی اطلاعی از وقایع کهریزک کرده و خود را اینگونه بی گناه و مبرا  از خطا دانسته بود اما افشاگری های احمدی مقدم در سال 92 تمامی ادعاهای او را مبنی بر بیگناهی زیر سوال برده است. هرچند دادگاه دیروز  غیر علنی بود اما  سعید مرتضوی  در پایان جلسه دادگاه مانند همیشه به بیان جزئیات دادگاه در جمع خبرنگاران پرداخت و خبر از درخواست احضار فرماندهان سابق نیروی انتظامی توسط روح‌الامینی داد. مرتضوی، با حضور در جمع خبرنگاران به توضیح اتفاقات دادگاه پرداخت و گفت: پنجمین جلسه رسیدگی به شکایات جدید آقای روح‌الامینی و شکایت سازمان تأمین اجتماعی صبح دیروز در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. وی با بیان اینکه قانون جدید آیین دادرسی کیفری در حال حاضر لازم‌الاجرا شده است، بیان کرد: چهار جلسه گذشته در شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران و با ترکیب 5 قاضی برگزار شد، اما در حال حاضر با تغییر قانون آیین دادرسی کیفری جلسه پنجم دادگاه در شعبه 9 دادگاه کیفری یک با ترکیب 3 قاضی برگزار شد. دادستان سابق تهران خاطرنشان کرد: در ابتدای جلسه وکیل سازمان تأمین اجتماعی توضیحات خود را بیان کرد. دادگاه استعلامی از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی کرده بود و همچنین استعلامی از سازمان تأمین اجتماعی انجام داده بود که هر دو سازمان از ارائه پاسخ کامل استنکاف کرده بودند، دادگاه از وکیل سازمان تأمین اجتماعی در رابطه با این استعلام توضیح خواست. مرتضوی ادامه داد: وکیل سازمان تأمین اجتماعی توضیح داد که پیگیری‌هایش منتهی به نتیجه نشده و پاسخی برای جواب استعلام ارائه نکردند و لذا تقاضای مهلت کردند تا در یکی دو هفته آینده با مراجعه به وزارت کار و تعاون اجتماعی و سازمان تأمین اجتماعی پیگیری صورت گیرد و جواب استعلام‌ها را بگیرد و ارائه کند.مرتضوی درباره شکایت آقای روح‌الامینی از خود نیز چنین توضیح داد: در رابطه با شکایت وی دفاعیات خود را در 51 صفحه لایحه تنظیم و تقدیم دادگاه کردم. مرتضوی افزود: آقای روح‌الامینی پس از پایان دفاعیات من از دادگاه تقاضاهایی را داشت که قرار شد تا جلسه بعدی دادگاه این تقاضاها را بررسی کند و ببیند که کدام یک از آنها قابل اجراست. یکی از تقاضاهای آقای روح‌الامینی این بود که چند تن از مسئولان سابق نیروی انتظامی به دادگاه بیایند و توضیحاتی را ارائه دهند. وی ادامه داد: براساس شکایت جدید، روح الامینی خواستار احضار سردار اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق ناجا، سردار احمدرضا رادان جانشین سابق فرماندهی ناجا، سرتیپ دوم پاسدار علیرضا علیپور رئیس سابق پلیس امنیت عمومی فرماندهی تهران بزرگ و والدین دکتر رامین پوراندرجانی پزشک بازداشتگاه کهریزک در جلسه بعدی دادگاه شد.

در ادامه می خوانیم:   دلیل احضار فرماندهان نیروی انتظامی روزهای پایانی آبان 92 بود که سردار اسماعیل احمدی مقدم در یک گفت وگو به افشاگری در رابطه با پرونده کهریزک پرداخت و ابعاد  تازه ای از این پرونده روشن شد. حضور احمدی مقدم و سایر فرماندهان نیروی انتظامی که شاهد ماجرای کهریزک بودند در دادگاه، می‌تواند در نحوه رسیدگی به اتهامات سعید مرتضوی دادستان وقت تاثیر گذار باشد. احمدی مقدم توضیح داده بود که کهریزک اساسا بازداشتگاه نبود، بلکه سوله‌ای بود که هنگامی که محله خاک سفید معروف به «جزیره» پاکسازی شد، اولین بار از کهریزک در آنجا استفاده شد. چرا که هر خانه ای را که در خاک سفید جمع می‌کردند، اسباب و اثاثیه شان را جمع‌آوری و اسم خانواده شان را رویشان می زدند و در کهریزک این اسباب را نگهداری می کردند تا این خانواده ها تعیین تکلیف شوند. در دوران سرداران طلایی و قالیباف که بعضا اراذل و اوباش جمع آوری می‌شدند، اراذل را به اینجا منتقل می کردند و قرار بود ناجا بازداشتگاه ویژه این کار – اراذل و اوباش – ایجاد کند. تا اینکه کلا این محل تعطیل شد تا زمان اجرای طرح امنیت اجتماعی که زندان ها عنوان کردند جا و امکانات کافی برای نگهداری اراذل و اوباش ندارند و در دوران سردار رادان نیز مدتی از این فضا استفاده شده و مقداری تجهیز و مرتب شده بود. سردار رادان بازداشتگاه کهریزک را درست کرده بودقرار نبود بازداشتگاه کهریزک جای خیلی راحتی برای اراذل و اوباش باشد، چرا که آدم های شرور و خطرناک آنجا می فرستادیم؛ اما فضا و ظرفیت کافی نداشت و یکسال قبل از حادثه کهریزک در‌صدد آن برآمدیم تا بازداشتگاه مدرن و مجهزی با ظرفیت 1000 تن ایجاد کنیم که در اردیبهشت ماه سال 88 پیش از اینکه حادثه کهریزک اتفاق بیفتد، سردار رادان و جمعی از مهندسان برای بازدید از روند ساخت این بازداشتگاه جدید، با بالگرد به این منطقه سفر کردند تا از نزدیک در جریان پیشرفت کار قرار بگیرند و این سفر زمینه ای شد تا شایعاتی مطرح شود که سردار رادان با بالگرد به کهریزک رفته و دستور داده که «همه را بزنید و بکشید» و از آنجایی که سردار رادان قبل تر نیز این بازداشتگاه را درست کرده بود و چون نماد اقتدارگرایی ناجا محسوب می‌شود، به راحتی نقش ایشان در افکار عمومی ثبت شد تا حتی این سخنان به درجه ای زیاد شد که مقام معظم رهبری عنوان کردند که من این طور شنیده‌ام و اگر سردار رادان هم قصور و تقصیری در این ماجرا دارد، مبرا  از رسیدگی قضایی نیست و باید اگر اتهامی دارد، پاسخگو باشد. من به ایشان توضیح دادم که چگونه بوده، اما ایشان فرمودند که من قاضی نیستم، پرونده‌ای مطرح شده و باید رسیدگی شود.

روزنامه قانون با تیتر "رقص و پایکوبی در هتل کوبورگ" به حاشیه های مذاکرات هسته ای پرداخته است: هتل کوبورگ درقلب اتریش این روزها همچنان مرکزتوجه رسانه ها و خبرگزاری های جهان است.کمپ سفیدرنگ خبرنگاران درمقابل هتل کوبورگ همچنان روزهای شلوغی رامی گذراند.دو هفته نفسگیر همچنان ادامه دارد.ازژنو 3 که منجربه قرارداد اول ما بین ایران و 1+5 شد تا وین 8 ،زمانی حدود  20 ماه می گذردو اکنون نهمین شهر بزرگ ازشهرهای عضو اتحادیه اروپا آبستن تحولی بزرگ است.درحالی که تا کنون مذاکره کنندگان ازسه ضرب الاجل 30 ژوئن ، 7 جولای و 9 جولای ردشده‌اند،گفته می شود مذاکرات تا دوشنبه صبح ادامه خواهد یافت.تاریخی که طبق آن همچنان تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران دروضعیت تعلیق باقی خواهد ماند.امادر 24 ساعت گذشته بیش از اصل اخبار حاشیه ها بوده که درمسیر مذاکرات پیشتاز است. جان کری عصر روز جمعه راهی اشتفان پلاتز در وین شد تا از یک جواهر فروشی برای همسر خود خرید کند. اهالی رسانه این حرکت او را در راستای عذرخواهی از بابت دوری دو هفته ای وی از خانه دانستند که باعث شوخی های بامزه ای در فضای مجازی شد. بسیاری از کاربران فضای مجازی  می خواستند که کری حداقل در علاقه به کانون خانواده سرمشق آقایان باشد. اشتفان مایز نیز جمعه شب شام را بیرون از هتل صرف کرد و به اهالی رسانه گفت از مذاکرات خبری نیست ، بروند و استراحت کنند. حاشیه مهم روز شنبه خبری بود که اورشلیم پست آن را گزارش کرد.به گزارش روزنامه اورشلیم پست، وندی شرمن، معاون امور سیاسی وزیر امور خارجه آمریکا که نقش  مذاکره کننده ارشد این کشور در مذاکرات هسته ای با ایران را ایفا می کند اخیرا با یوسی کوهن، مشاور امنیت دولت اسرائیل گفت‌وگو داشته است.به گزارش اورشلیم پست، وندی شرمن و یوسی کوهن، در دو هفته گذشته چند بار تلاش کردند تا برنامه های خود را هماهنگ کنند. این گزارش به صورت مستقیم به موردی اشاره نمی کرد اما موردی را که به ذهن متبادر می کرد این بود که شرمن اطلاعات مربوط به مذاکرات را به اسرائیل گزارش می کند. دیروز همزمان با روز شلوغ وین ، مراسم عروسی در هتل کوبورگ در جریان بود که با توجه به عدم اطلاع رسانی از پشت درهای بسته و توسط مذاکره کنندگان تمرکز خبرنگاران بیش از همه روی این مراسم بود. عروسی‌ای که در یکی از سالن ها برگزار شد دیروز شاید به یکی از رسانه ای ترین مراسم های عروسی در جهان تبدیل شد.

اظهارات سعید حدادیان، مداح اهل بیت مورد توجه قانون قرار گرفته و گزارش کاملی در این زمینه ارائه کرده است. تیتر این مطلب "حدادیان:من سابقه‌دارنیستم"، است:  امسال شب‌های احیا بر خلاف سال‌های گذشته که به میتینگی برای صحبت های سیاسی و انتقاد از مسئولان نظام مبدل می‌شد، بیشتر به مراسم مذهبی و اصل خود بازگشت و بیشتر مداحان اهل البیت حال و هوای مردم را به سمت عبادت پروردگار بردند.ولی مانند همه موارد که استثناهایی وجود دارد، در میان مداحان نیز هستند افرادی که در مورد همه چیز اظهار نظر می‌کنند، جز وظیفه اصلی‌ای که دارند.سعید حدادیان که در هفته های گذشته به مقامات ارشد کشور حمله کرده بود، این‌بار هم به گونه ای دیگر سخنان گذشته خود را تکرار کرد و خطاب به مدیرمسئول یکی از روزنامه‌ها که از اظهارات حدادیان انتقاد کرده بود، گفت: اون آقایی که می‌گه جمهوری مداحی! شما واقعاً طرفدار آزادی بیان هستی؟! سؤال من را جواب بده. هنوز من نشنیدم حاج منصور سیاسی صحبت کرده باشد. یک سعید حدادیان صحبت کرده. این قدر این حرف‌ها برایتان گران شده است. استاد زیباکلام! درست گفتی، ما هم همان را می‌گوییم. آقای هاشمی علی‌الظاهر تغییر کرده اما یک تبصره داره آقای هاشمی رئیس جمهور بشود طرفدار آزادی بیان است؟ استاد زیباکلام جواب به شما می‌ گم: نه! چون ایشان رئیس جمهور شد، به دولتش گفت شما حق ندارید کار سیاسی کنید. سیاسی با خودم. شما برید کار کنید بچه که نبودیم ایشان رئیس‌جمهور بود. 

در ادامه می خوانیم: "حدادیان با اشاره مجدد به سخنان خود در اوایل ماه رمضان گفت: بنده اول ماه رمضان دو تا سؤال کردم که هنوز بی‌جواب مانده. این همه مطبوعات مختلف به ما حرف زدند ولی سؤال مرا جواب ندادند. با کمال احترام بنده به یکی از بزرگان این مملکت که سابقه مجاهدت دارد؛ در خبرگان سمت دارد، رئیس مجمع‌تشخیص مصلحت هستند عرض کردم: این تشییع جنازه را که نیامدی. وی اضافه کرد: این همه سال راهیان نور در نوروز برگزار می‌شود شما رفتی کیش. من نمی‌گویم کیش نرو اما جواب سؤال ماند. خاضعانه سؤال کردم یک بار شما به مناطق راهیان نور سر نزدی. شما در خاطرات، این جور نوشتی اگر غلط هست به ما بگو. نوشتی زلزله می‌خواست بیاد تهران. مردم را رها کردی رفتی سد لتیان. این درست است؟ (ظاهراً روز تاسوعا بوده).آن وقت مردم این را می‌بینند می‌گویند نکند در جنگ هم این طور بوده؟! خب شما که ما می‌دانیم این جوری نبودی، این چیه نوشتی؟ وی همچنین با اشاره به حوادث تیرماه سال ۷۸ گفت: آقای موسوی لاری! عمامه شما در جریان سال ۷۸ (که امشب سالگرد وقایع ۱۸ تیر است) که وزیر کشوری بودی از سرتان افتاد. طرفدارهایت عمامه از سرتان انداختند. من و امثال من سوختیم. من شاهرگم را می‌د‌هم که عمامه از سر یک روحانی نیفتد، حالا شما می‌گویید تریبون نداری! همان روزنامه که با او مصاحبه کردید، تریبون شما نیست؟! سعید حدادیان در خاتمه گفت: به کسانی که بنده را به عنوان «مداح سابقه‌دار» یاد کردند، می‌گویم جرم ما از لحاظ قوه قضاییه سابقه حساب نمی‌شود. البته من از این دوستان که این مطلب را نوشته‌اند شکایتی ندارم. به کسانی که بنده را با عنوان « خودعمارپندار» خطاب کردند می‌گویم، بنده خود را خاک پای عمار هم نمی‌دانم ... بلکه خاک پای این مردمی که اینجا نشسته‌اند هم نیست.

"ممنوع التصویری‌ام در تلویزیون سوءتفاهم بود"، عنوان مصاحبه قانون با مهرداد میناوند، فوتبالیست سابق تیم ملی است: مهرداد میناوند بازیکن سابق پرسپولیس که این روزها در قالب تیم ستارگان 98 بازی‌های دوستانه‌ای برای کمک به کودکان سرطانی انجام می‌دهند از اوضاع حاکم بر فوتبال ناراضی است. او خاطرات جالبی هم از اولین حضورش در تمرینات پرسپولیس تعریف کرده، گفت‌وگوی جالب مهرداد میناوند با «قانون» را بخوانید.ببینید اگر من همیشه انتقادی از تیم کرده ام به این دلیل بوده که اول طرفدار تیم بوده‌ام بعد بازیکن و پیشکسوت. بیشتر خودم را طرفدار می دانم تا پیشکسوت. تیم هنوز زمان دارد که یارگیری‌های لازم را انجام بدهد. امیدوارم که این اتفاق بیفتد و تا چند روز پیش انتقادات زیادی کردم اما چند روزی است که تصمیم گرفته ام دیگر انتقاد نکنم و حمایت کامل از تیم داشته باشم تا اتفاقات خوبی بیفتد. می‌خواهم به تیم اعتماد کنم ولی اگر ضعفی هم ببینم قطعا خواهم گفت، چون این وظیفه من است و مردم هم همین را می خواهند. به هر حال این تیم دلخوشی طرفداران است و هرکسی که مسئول است، باید دغدغه مردم را داشته باشد.یک چیز را صریح به شما بگویم من کلا با آقای سیاسی موافق نیستم و الان هم می دانم پشت پرده آقای سیاسی دارد برای تیم خرج می کند. ایشان پارسال تیم ما را به هم ریخت و اصلا فوتبالی نیست. برایش پرسپولیس و تیم دیگر فرقی ندارد، ایشان فقط دنبال تجارت است. در حالی که کار در چنین تیمی عشق می خواهد . ایشان اگر می خواهد برگردد باید خودش را ثابت کند و نشان بدهد که ما در مورد ایشان اشتباه کردیم. ولی اگر از من بپرسید  حتی دوست ندارم این شخص از کنار باشگاه رد شود. 

در ادامه آمده:در این مورد خیلی ها احسان علیخانی را مقصر می دانند درحالی‌که او دوست خوب من است. واقعا او را دوست دارم، در حال پیگیری هستم ببینم چه اتفاقی رخ داده که من ممنوع التصویر شده‌ام. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده، من ارتباط خوبی با تلویزیون دارم و 4-3 روز قبل در برنامه زنده دیگری بودم. برنامه های شبکه های دیگر هم رفته ام. یک سوء‌تفاهمی از طرف یک نفر بود که حل شده و چیز خاصی نبود. من آن آدم را بخشیدم و اعلام می کنم که ممنوع التصویر نیستم. به نظر من به تیم 98 که کارهای خیر زیادی انجام داده، باید وقت بیشتری داده می شد. وقتی برنامه را دیدم و متوجه شدم فقط 10 دقیقه به بچه ها فرصت دادند، خدا را شکر کردم که به این برنامه نرفتم. شأن تیم 98 بیش از این است و باید وقت بیشتری به آن ها داده می شد. کاش موقع دیگری دعوت می کردند و این همه ایستادند تا فقط 10 دقیقه به برنامه بروند. بچه ها از 6:30 آن جا بودند، البته می دانم که چون برای بچه های سرطانی بود اگر یک ثانیه هم می رفتیم باعث افتخار بود.البته من تنها نبودم و آقای ناصر حجازی و حسین رضازاده هم بودند. مشکلی به وجود نیامد، یک اتفاقاتی افتاد و من صلاح دانستم دیگر تبلیغ نکنم. دیدم که یکسری رفته اند به سمت اینکه کلاهبرداری کنند بنابراین سریع در تلویزیون ایران اعلام کردم که من دیگر تبلیغ نمی کنم. حتی من گفتم که می ترسم به امارات بروم و پول تان را در مملکت خودتان نگه دارید. ارزتان را از ایران خارج نکنید. البته مقداری از پول مرا ندادند و من هم نخواستم دنبال این قضیه بروم. آدم هایی که آن جا زندگی می کردند هم اماراتی بودند و سر خیلی ها کلاه گذاشتند. 

در باغ سبز به کجا منتقل می‌شود؟!/ اوضاع درام در نبود زمان و داستان/ دستور ویژه وزیر برای بازگشت دلالان/ کدام امتیازات گسترده؟!

روزنامه سیاست روز، در گزارش تحلیلی به موضوع مذاکرات و حواشی آن پرداخته است. تیتر این مطلب "در باغ سبز به کجا منتقل می‌شود؟!" است: هفته گذشته وقتی با حمیدرضا آصفی به گفت‌وگو نشستیم، در انتهای مصاحبه‌ و درخصوص مذاکرات هسته‌ای به موضوع مهمی اشاره کرد. او معتقد بود که پس از به نتیجه رسیدن احتمالی مذاکرات «اتفاقا از این جا کار دولت سخت می‌شود، چون دولت باید پاسخگو باشد.» اینکه «اتفاقا برنامه‌ریزی باید از آن به بعد باشد، چون انتظارها زیاد می‌شود. تا الان مردم می‌گفتند تحریم است و مشکلات داریم اما از الان بالاخره انتظار دارند.» استدلال سخنگوی اسبق کشورمان مبنی براینکه «اگر ما در مذاکرات به نتیجه برسیم، تازه انتظارها بالا می‌رود.» درست بود. متاسفانه طی دو سال اخیر برخی مسئولان کشور برای توجیه تمرکز بیش از حد خود بر روی مذاکره با طرف‌های غربی دچار خطای محاسباتی بزرگی شدند و تمام تلاششان را کردند تا هر موضوع بی‌ربط و باربطی را به مذاکرات پیوند بدهند. تکرار مصداق‌ها در حوصله این مجال نیست و همه به راحتی می‌توانند «مثل آب خوردن» برخی از آنها را برشمارند. البته همین مسئولان تا قبل از سال 92 عمده مشکل کشور را در سوءمدیریت دستگاه اجرایی می‌دانستند و دلیل فشار بر مردم را ضعف در ساختار اجرایی کشور می‌دانستند. همین افراد تحریم‌ها را عامل دست چندم در بروز و شکل‌گیری مشکلات معرفی می‌کردند، اما به محض روی کار آمدن خودشان با یک «تعویض طلایی» جای سوء‌مدیریت و تحریم را با هم عوض کردند و در مقابل هر انتقادی معتقد بودند که «تحریمیم می‌فهمی!» اما در کنار مسئولان دولتی که اتوپیای کشور را به پس از به نتیجه رساندن مذاکرات حواله می‌دادند، عده‌ای هم بوده و هستند که سعی می‌کنند، از این آب گل‌آلود ماهی خود را بگیرند و برای به نتیجه مطلوب خود رسیدن، از هر گفتار و رفتاری هم ابایی ندارند، حتی اگر در تضاد با گفته‌ها و عملکرد پیش از این خودشان باشد. بر هیچ‌کس پوشیده نیست که برخی از «دل‌آرام»ها اگر موشی هم می‌گرفتند، محض رضای خدا نبود و اگر از مذاکره با 1+5 حمایت می‌کردند، نگاهشان به آینده ایران و موفقیت دولت اجاره‌ای نبود. آنها اهداف دیگری را دنبال کرده و می‌کنند. آنها از یک‌سو تمایل دارند رفع مشکلات کشور را به نتیجه انتخابات مجلس پیش رو گره بزنند. همین چند وقت پیش در جلسه یکی از احزاب از سوی یک مقام دولتی عنوان شد که «اگر مجلس خوبی شکل نگیرد، کار دولت ناتمام خواهد بود» درواقع این شاید کلید ارتباط دادن رفع مشکلات و مدیریت مدیران اجرایی به مجلس دهم باشد. برای همین عده‌ای تلاش کرده‌اند همین خط را دنبال کنند و برای رفع مشکلات مردم پیش‌شرط تعیین کنند که «اگر می‌خواهید مشکلات رفع شود، باید به کاندیدای ما رای بدهید» از سوی دیگر یک حرکت موازی دیگر هم در حال رخ دادن است. اینکه مذاکرات هسته‌ای نقطه شروع برای یک حرکت بزرگ‌تر است. این افراد معتقدند که تنها راه‌حل مشکلات کشور، به نتیجه رسیدن مذاکرات و رفع تحریم‌ها نیست. آنها افق دورتری به نام «رابطه با امریکا» را در سر دارند و معتقدند آرمان‌شهر زمانی شکل می‌گیرد که ما با امریکا دست دوستی بدهیم و بر گذشته پر از خیانت و جنایت امریکا نسبت به ملت ایران صلوات بفرستیم. درواقع آنهایی که یک روز مذاکره را تنها عامل حل مشکلات کشور می‌دانستند، درحال طراحی یک مسیر انحرافی بودند. دور شدن از آرمان‌ها و رابطه با دشمنان ایران نسخه تخیلی آنها برای برطرف شدن مشکلات درونی کشور است. مشکلاتی که بارها و بارها رهبر انقلاب بر راه حل رفع آنها تاکید داشته‌اند. تکیه بر توان داخلی و ظرفیت‌های درونی راهی است که برخی‌ها نمی‌خواهند آن را طی کنند.

در ادامه می خوانیم: یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب اخیراً طی یادداشتی در یکی از روزنامه‌های هم‌طیف خود که با عنوان «ایران بعد از توافق تاریخی» منتشر شده، با اشاره به توافق نهایی میان دولت روحانی و کشورهای ۱+۵ نوشته است: «توافق هسته‌ای، عصای موسی کلیم‌الله نیست که به اقتصاد ایران خورده و معجزه کند! تورم را کاهش دهد، ارزانی به بار بیاورد، کسب و کار را از رکود به در آورد، برای شش میلیون بیکار شغل ایجاد کند، رشد اقتصادی را به عدد دست‌نیافتنی هشت درصد برساند، باران و رحمت الهی را بر دشت‌های از خشکی تاول‌زده آن جاری کند و بالاخره و بالاتر از همه، فساد مزمن ساختار اداری را برطرف کند. همچنین این توافق قرار نیست روابط ما با برخی همسایگان را بلافاصله دوستانه کند یا خاورمیانه‌ای عاری از تسلیحات هسته‌ای ایجاد کند»  وی همچنین تصریح کرده است: «اگرچه مخالفان توافق و تندروها، این نسبت نادرست را به دولت یازدهم و حامیان توافق هسته‌ای داده‌اند که آنها معتقدند، پس از توافق، ایران یک‌شبه گلستان خواهد شد، اما باید با تأکید و صدای بلند گفت: هیچ طرف‌دار توافقی دچار این تصور باطل، وهم و گمان نیست که اگر امروز توافق صورت بگیرد، از فردا همه‌چیز دگرگون شده و تغییر خواهد کرد. اصلاح اقتصاد، سیاست، جامعه، خاورمیانه، بهبود روابط با برخی همسایگان و دنیا، همه و همه به در پیش ‌گرفتن سیاست‌های عقلانی و بهینه نیاز دارد.»  او مدتی پس از این صحبت‌های خود طی یادداشت دیگری در شماره پنجشنبه یک روزنامه منتسب به یکی از شخصیت‌های نظام نوشت: «با این وجود شواهد و قرائن نشان می‌دهد توافق هسته‌ای فردا (جمعه) اعلام خواهد شد و با پشت سر گذاشتن شب‌های قدر می‌توانیم این توافق را جشن بگیریم!» به نوشته فارس، صحبت‌های این فرد متأسفانه مصداق بهم ریختن کافه است. زیرا اولاً بدیهی است که توافقی که قرار بود تا آب خوردن مردم را هم حل کند، به قول برخی چهره‌های جریان خاص ما را از «باتلاق و فلج تحریم‌‌ها» نجات دهد و سطح معاش عمومی را ارتقا دهد؛ حکماً نمی‌بایست چیزی کم از عصای موسی کلیم‌الله که هیچ، که کم از ید بیضا داشته باشد. ماجرای توقعات عمومی از توافق نهایی و خوردن حلوای موعود نیز یقیناً توسط این جریان به گام‌های بعدی نظیر انتخابات مجلس دهم و دولت دوازدهم موکول خواهد شد.  همین افراد که این روزها بیش از گذشته دست به قلم شده‌اند در سال ۹۱ نیز علی‌الدوام بر عدم حضور آقای هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری تأکید داشتند و درباره حمایت اصلاح‌طلبان از کاندیداتوری کسانی مثل محمدباقر قالیباف و یا پیروزی قطعی مشایی! در صورت حضور سخن می‌گفتند، اما به محض اعلام کاندیداتوری آقای هاشمی؛ از این گفتند که بیشترین سخنرانی‌ها و مواضع را در حمایت از کاندیداتوری وی داشته است!  یادآور می‌شود که یک روزنامه نزدیک به دولت اخیراً در یادداشتی در صفحه نخست خود، معنای مورد اراده زیباکلام را با لسانی دیگر مورد اشاره قرار داده و با بیان اینکه نمی‌توان لزوماً به امید خیر یا شر یک توافق بود، نوشته است: نگاهی به تاریخچه مذاکرات غرب بالاخص ایالات متحده با رقبا یا دشمنان خود نشان می‌دهد که فرجام و تبعات یک توافق نه فقط در محتویات آن بلکه در میزان توانایی نهادها و گروه‌های ذی‌نفوذ آن کشور برای استفاده از فرصت‌های حاصل از توافق مذکور است! این سخنان با بهشت ترسیمی جریان خاص و برخی چهره‌های دولتی از دوران پساتحریم در تناقض است...

سیاست روز در یادداشت انتقادی به نقد سریال پایتخت 4 پرداخته و تیتر این یادداشت را "اوضاع درام در نبود زمان و داستان" برگزیده است: «مثل قبلی‌ها نیست» این شاید جمله‌ای باشد که می‌توان از دهان اغلب مخاطبان پایتخت شنید. اینکه چهارمین نسخه از مجموعه تلویزیونی پایتخت نتوانسته انتظارات بینندگان تلویزیونی را برآورده کند، امری غیرقابل انکار است. اما چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟  شاید بررسی برخی از دلایلی که نتوانسته محبوبیت نسخه‌های اول تا سوم پایتخت را تکرار کند، ضروری به نظر برسد. البته نگاه نقادانه به یک مجموعه تلویزیونی نیاز به یک بررسی همه‌جانبه و بررسی زوایای مختلف آن دارد. اینکه متاسفانه برخی‌ها به اسم انتقاد، بنای تخریب یک مجموعه نسبتا موفق تلویزیونی را داشته باشند، نه منصفانه است و نه اخلاق‌مدارانه. نکته دیگر آنکه هنوز سریال پایتخت به پایان نرسیده است و نمی‌شود یک تحلیل کامل یا به اصطلاح صد درصدی درباره آن ارائه داد، اما می‌توان به برخی مواردی که این روزها بسیاری از مخاطبان به آن اشاره دارند، پرداخت. یکی از موضوعاتی که پایتخت ۴ را نسبت به نسخه‌های پیشین آن متمایز می‌کند، فقدان یک داستان خوب و به اصطلاح شسته و رفته است. در پایتخت اول نقی معمولی به عنوان یک گچکار ساختمان، به هزار زحمت در پایتخت خانه‌ای را می‌خرد و درگیر ماجراهای آن می‌شود و دست آخر تصمیم می‌گیرد به شهر خود برگردد. در این بین یک سری داستان‌های کوچک حاشیه‌ای هم رخ می‌داد. در پایتخت دو هم شاهد یک داستان مشخص بودیم. حمل گلدسته از شمال ایران به یکی از جزایر جنوبی ایران. این بار هم داستان‌های کوچک، به خط سیر اصلی فیلمنامه کمک می‌کرد. پایتخت ۳ شاید پخته ترین بخش سه‌گانه‌های پایتخت تا آن زمان بود. چند داستان مهم با هم روایت می‌شدند. از خانه خراب شده نقی، کشتی پیشکسوتان، مجروحیت بهبود گرفته تا ازدواج ارسطو، همه و همه اتفاقاتی بود که به تنهایی یا تعدادی از آنها هم می‌شد داستان را به پیش برد. ضمن اینکه داستان‌ها و ماجراهای کوچک همچنان با پایتختی‌ها همراه بود. 

این یادداشت می افزاید: اینکه برخی سکانس‌ها یا پلان‌های پایتخت چهارم آنقدر کش‌دار است که کشش خود را از دست می‌دهد، یا اینکه بخش قابل توجهی از داستان به شوخی‌های کلامی یا جدل‌های لفظی ارسطو و نقی خلاصه می‌شود، اینکه ذهن مخاطب مدام در حال پرش از این شاخه به آن شاخه است، همه و همه به خاطر آن است که تیم سازنده پایتخت که پیش از این امتحان خود را به خوبی پس داده‌اند، نتوانسته‌اند انرژی کافی و لازم را برای این کار بگذارند. بحث کم‌کاری نیست. بحث بر سر فرصتی است که از این عوامل گرفته شد. البته اشتباه سیروس مقدم و محسن تنابنده در پذیرفتن چنین مسئولیت سنگینی هم قابل اغماض نیست. هم کارگردان این اثر مخاطب تلویزیون را به خوبی می‌شناسد و پیش از این بارها توانسته با سریال‌سازی، رگ خواب خانواده‌ها را به دست بگیرد، هم طراح داستان و سرپرست نویسندگان پیش از این اثبات کرده که به خوبی از عهده ساخت داستانی که همه شقوق طنز و درام را رعایت کند برمی‌آید. اما در کنار همه این مباحثی که به عنوان نقطه ضعف بزرگ پایتخت ۴ عنوان می‌شود، نمی‌توان از کنار ارزش‌ها و نقاط مثبت آن هم به سادگی عبور کرد. پایتخت چهار همچنان بر ارزش‌های خانواده ایرانی استوار است. همچنان به نکات خوبی اشاره می‌کند. احترام به بزرگ‌تر، رعایت آداب مسلمانی، نمازهای اول وقت در مسجد، آموزش برخورد والدین با مسئله حجاب، تذکر به مسئولان برای حل مشکلات مردم، حفظ محیط‌زیست، تکریم سالمندان و... تنها بخش‌هایی از ویژگی‌های مثبت این مجموعه تلویزیونی است که همچنان به عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه تلویزیونی، گوی سبقت را از سایر رقبای خود ربوده و همچنان مردم برای تماشای زندگی یک خانواده معمولی هر شب پای تلویزیون می‌نشینند. برخی نقدها را هم نباید جدی گرفت. عده‌ای به بی‌ربط‌ترین موضوعات اشاره دارند و مشخص است که حتی یک قسمت از سریال را ندیده‌اند. افرادی که تنها نیمه خالی لیوان (اگر وجود داشته باشد) را می‌بینند و عده‌ای دیگر هم سعی در شهره شدن با برند معتبری به نام «پایتخت» دارند. افرادی که خودشان برای رسیدن عقربه‌ها به ساعت ۱۰ شب لحظه‌شماری می‌کنند تا پایتخت را تماشا کنند، اما ژست روشنفکری‌شان نمی‌گذارد با واقعیت کنار بیایند.

"دستور ویژه وزیر برای بازگشت دلالان"، عنوان گزارش اقتصادی سیاست از اوضاع صنعت پتروشیمی ایران است: در هفته‌های اخیر بحث خروج معاملات محصولات پتروشیمی از بورس کالای ایران در حالی مطرح شده است که ستاد تنظیم بازار و ستاد هدفمندی یارانه‌ها متشکل از مسئولان عالی‌رتبه اقتصادی و حوزه پتروشیمی کشور، با این تصمیم به طور جدی مخالفت کرده‌اند؛ اما برخی شواهد و اخبار حاکی از آن است که همچنان تحرکاتی در این زمینه با وجود مخالفت قاطع بدنه دولت در جریان است.  این اقدام در شرایطی صورت گرفته که عملکرد بورس کالا در حوزه معاملات پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی بر خلاف بسیاری از بازارهای موجود از شفافیت لازم برخوردار بوده و آمار معاملات ثبت شده در این تالار این موضوع را گواهی می‌دهد.  هرچند آمار و ارقام و عملکرد چند ساله بورس کالا در حوزه محصولات پتروشیمی حکایت از عملکرد خوب این بازار و شفافیت آن دارد اما وزارت صنعت، معدن و تجارت بر این اعتقاد است که خروج این محصولات می‌تواند دست دلالان و سوءاستفاده‌کنندگان از این بازار را کوتاه کند.  این ادعای وزارت صنعت، معدن و تجارت در حالی مطرح می‌شود که تا پیش از این ورود این کالاها در بورس با این هدف قرار گرفت که دست سودجویان و دلالان به واسطه ایجاد بازاری شفاف که قیمت‌گذاری آن متناسب با عرضه و تقاضا است کوتاه شود و در همین راستا رینگ پتروشیمی بورس کالا شکل گرفت.  با وجود این که کارشناسان و تحلیلگران بازار سرمایه در طول چند سال اخیر این بازار را بازاری شفاف و به دوراز رانت معرفی می‌کنند اما این ادعای وزارت صنعت، معدن و تجارت سوالات زیادی را در ذهن متبادر می‌کند که این اقدام نفع یا منفعت چه کسانی را تامین می‌کند که عده‌ای کمر همت برای آن بسته‌اند و هر از چندگاهی آن را مطرح می‌کنند و دیگر اینکه چه تضمینی وجود دارد که اگر این محصولات از بورس کالا خارج شدند مجددا در گرداب واسطه‌گران و دلالان نیفتند. این سوالات و ده‌ها سوال دیگر مواردی هستند که همواره از سوی کارشناسان مطرح می‌شوند اما تاکنون هیچ متولی حاضر به پاسخگویی شفاف در مورد آن نشده است. 

در ادامه می خوانیم: در همین راستا موید حسینی‌صدر با بیان اینکه اقتصاد ما باید به سمت شفافیت حرکت کند معتقد است در معاملات بورس کالا، داد و ستد‌ها به صورت شفاف و قیمت‌ها در رقابت خریداران و فروشندگان کشف می‌شود، از این‌رو خروج معاملات محصولات پتروشیمی از بورس کالا و بازگشت مبادلات به بازار آزاد و حواله‌ای که نظارت دقیقی روی آن وجود ندارد، به هیچ عنوان منطقی نیست. رئیس کمیته پتروشیمی کمیسیون صنایع و معادن مجلس فرار مالیاتی و قدرت گرفتن واسطه‌ها در بازار پتروشیمی را از تبعات خروج معاملات پتروشیمی‌ها از بورس کالا عنوان و به تسنیم گفت: بازگشت رانت‌های عظیم و کسب سودهای شیرین حواله‌ای، انگیزه‌ای شده است برای خروج معاملات از بازار شفاف و قابل رصد بورس کالا؛ البته هیچ بازاری عاری از مشکل نیست و اینکه عنوان می‌شود در بورس هم نواقصی وجود دارد، باید رفع شود اما نه این که به این بهانه، برای بازگشت معاملات به نحوه درب کارخانه‌ای تلاش کرد. به عقیده این نماینده مجلس، اولین زیانی که پس از خروج پتروشیمی‌ها از بورس کالای ایران به اقتصاد وارد می‌شود، زیرزمینی شدن این نوع معاملات است به طوری که شفافیت در قیمت‌ها و رصد معاملات از بین می‌رود و چه آشفتگی برای جمع و جور کردن بازار به وجود می‌آید. وی تاکید کرد: افرادی که مخالف شفافیت در معاملات مواد پتروشیمی هستند، کاری از پیش نخواهند برد چون دولت با معاملات زیر زمینی که به وضوح با سیاست‌های دولت و اقتصاد مقاومتی در تضاد است، برخورد خواهد کرد. عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس در پایان پیشنهاد داد: فعالان صنعت پتروشیمی باید با هم فکری تدابیری را برای عرضه منظم و مستمر و حتی اعتباری محصولات پتروشیمی در بورس کالا آن هم به اندازه نیاز مصرف‌کنندگان اتخاذ کنند تا مشکلات و دلال‌بازی‌ها از بازار ریشه‌کن شود.

"کدام امتیازات گسترده؟!"، عنوان سرمقاله سیاست روز است که به بازی رسانه ای حول و حوش مذاکرات هسته ای اشاره دارد: بخشی از بازی رسانه‌ای و تبلیغات گسترده رسانه‌های آمریکایی و غربی درباره گفت‌وگوهای هسته‌ای، بزرگ جلوه دادن امتیازات نداده‌ای است که آمریکایی‌ها بر روی آن مانور می‌دهند. این سیاست در رسانه‌های رژیم صهیونیستی بیشتر نمود دارد و آنها در این زمینه بیشترین اخبار و گزارش‌ها را درباره امتیازات گسترده! آمریکا به ایران منتشر می‌کنند. هدف اصلی این رسانه‌ها که با پشتوانه قوی کارشناسان حوزه رسانه و تحلیلگران مسائل سیاسی و حوزه ایران انجام می‌شود، بزرگ جلوه دادن امتیازاتی است که در پس گفت‌وگوهای هسته‌ای و در صورت توافق احتمالی مطرح می‌شود. این اقدام از آن جهت حائز اهمیت است که سعی دارد افکار عمومی به ویژه افکار عمومی داخل کشور را به این سمت سوق دهد که، ببینید ما داریم امتیاز می‌دهیم، این ایرانی‌ها هستند که نمی‌پذیرند! در واقع چنین ترفندی بیشتر برای اقناع افکار عمومی ایران مطرح می‌شود، اما هیچ امتیازی آن هم گسترده! در کار نیست. به عنوان مثال ابتدا مطرح می‌کنند که باید بازرسی‌های گسترده، فوری و سرزده از مراکز نظامی ایران، اجازه داده شود، پس از چند روز، کمی از این موضع خود کوتاه می‌آیند و می‌گویند، از درخواست بازرسی‌های فوری از ایران صرف نظر کردیم. اما درخواست بازرسی همچنان پابرجاست، تنها قید فوری آن صرف‌نظر شده است، حال آن که همچنان پابرجاست، حال آن که جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا تأکید کرده است که به هیچ عنوان اجازه بازرسی از مراکز نظامی را به طرف مقابل نمی‌دهد. این موضع قاطع و قطعی همواره از سوی فرمانده کل قوا و به تبعیت از آن از سوی فرماندهان ارشد نظامی کشورمان بارها گفته شده و بر همین سیاست هم ادامه خواهد داشت. 
 
در ادامه سرمقاله آمده است: تحریم های تسلیحاتی هم که اکنون یکی از موارد مهم توافق هسته‌ای مطرح است، همچنان درحال بحث و گفت‌وگو است و به نظر می‌رسد مصالحه‌ای هم بر سر لغو تحریم‌های تسلیحاتی علیه ایران صورت نگیرد. حال آن که این تحریم‌ها هم به خاطر موصوع هسته‌ای وضع شده است و اگر قرار است توافقی انجام شود، لغو تحریم‌های تسلیحاتی جزئی از تحریم‌ها است که باید برداشته شود، اما آمریکایی‌ها تن به لغو تحریم تسلیحاتی ایران نمی‌دهند، این تصمیم برای آن است که ایران نتواند پس از لغو تحریم‌های تسلیحاتی، بنیه دفاعی خود را قوی‌تر کند. ضعف در حوزه نظامی ایران، در قبال تحولاتی که در منطقه در حال وقوع است، استراتژی آمریکا است. تقویت رژیم صهیونیستی و سران کشورهای مرتجع عربی منطقه در برابر ایران، سیاست نظامی آمریکا در منطقه است و در پی آن تضعیف جبهه مقاومت اسلامی را همراه خواهد داشت. اما با این حال جمهوری اسلامی ایران در حوزه دفاعی و نظامی پیشرفت‌های قابل توجهی داشته است. و سخن آخر این که، مقاومت و ایستادگی جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را به ستوه آورده، برنامه هسته‌ای ایران، بهانه است. تسلیم نشدن مردم ایران مقابل آمریکا برای سران کاخ سفید بسیار سنگین است. ادامه این سیاست از سوی ایران با پشتوانه مردمی که در روز قدس به نمایش درآمد، شکست بزرگی را برای آمریکا رقم خواهد زد.
 
یکشنبه خاکستری/تراژدی چپ ملی/ تهدید آمریکا به ترک مذاکرات؛ تاکتیک یا راهبرد/ کشف یا عقد

روزنامه اصلاح طلب شرق، با  عنوان "یکشنبه خاکستری"، به آخرین تحولات مذاکرات هسته ای وین پرداخته است: گویی در لحظه «درنگ» و «انتظار» درجا زده‌ایم. ساعت‌ها کُند می‌گذرد و زمان رج می‌شود در بین خبر، شایعه، خستگی و انتظار. تقریبا هیچ‌کس خبری ندارد از آنچه پشت در شیشه‌ای قصر کوبورگ می‌گذرد، چراغ اتاق‌ها همچنان روشن است، گاهی کسی به بالکن می‌آید و دستی تکان می‌دهد و گاه ساعت‌ها خبری نیست. مذاکره بی‌وقفه در وین، وارد سومین هفته خود شده‌ است. هر خبری، هر شایعه‌ای، هر توییتی می‌تواند همه را به هیجان بیاورد، از هر پیامی دو برداشت می‌شود؛ مثبت یا منفی. خسته‌شدگان انتظار، پیام مثبت را بازنشر می‌کنند و بدبین‌ترها پیام منفی را. چه آنکه کسی گفته باشد خبری آمد، خبری در راه است. حتی اگر ساعتی بعد از نگرانی تأثیرات آن، پیام حذف شود.   از عصر پنجشنبه بود که شایعاتی از خراب‌شدن فضای مذاکراتی به گوش ‌رسید. ضرب‌الاجل ارسال توافق به کنگره آمریکا رد شده بود و دیگر فوریت زمانی برای توافق در زمان مشخص به چشم نمی‌خورد. تیم مذاکراتی ایران از ابتدا بنا را بر این گذاشته بود که ضرب‌الاجلی را نمی‌پذیرد، اما بعد از ردشدن ضرب‌الاجل کنگره (٩ جولای) بود که دیگر مشخص شد نمی‌خواهند به فوریت زمان تن دهند. روز جمعه در بین یأس و امید گذشت. جمعه‌شب، فضا کمی بهتر شد و پیامی از حل‌شدن برخی موضوعات به نقل از جان کری، منتشر شد. البته با ذکر این نکته «هنوز موضوعات سخت باقی مانده».  روز شنبه مذاکره از نیم‌روز بار دیگر شروع شد. وزیران خارجه ایران و آمریکا به همراه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، وزیر انرژی آمریکا و رئیس سازمان انرژی اتمی به مذاکره نشستند، همراه با معاونانشان. جلسه یک ساعت بیشتر طول نکشید. جان کری یک‌بار دیگر بعد از این دور مذاکره در توییتی نوشت: «هنوز موضوعات دشواری داریم که باید حل کنیم».

در ادامه می خوانیم: با‌این‌حال در ٢٢ ماه مذاکره پیشین، طرفین به جایی رسیده‌اند که قطع‌نامه بعدی که قرار است متصف شود به یکی از شماره‌های جدید در ردیف‌های شورای امنیت، در همین مذاکرات به نگارش درآمده است. مجید تخت‌روانچی، عضو تیم مذاکره کننده ایران، به «شرق» گفت: «این قطع‌نامه توسط معاونان تیم ایران، اتحادیه اروپا و یکی دیگر از کشورهای مذاکره‌کننده به نگارش در‌آمده است». این متن با آخرین اصلاحات باید به سالن شورای امنیت برود. سالنی در طبقه همکف سازمان‌ ملل در خیابان اول نیویورک، با حضور اعضای دایم و غیر‌دایم. ایران در حال مذاکره با پنج عضو دایم و یک عضو غیردایم این گروه است، اما اعضای غیر‌دایم دیگر هم در این سالن باید به قطع‌نامه ضد‌ تحریمی ایران رأی دهند. به دنبال آن رأی، ایران اولین کشوری خواهد بود که با موضوع پرونده هسته‌ای از سوی سرنشینان آن صندلی‌های قرمز در شورای امنیت تحریم شده و حال توسط همان‌ها با قبول‌کردن حق غنی‌سازی از زیر یوغ تحریم‌ها بیرون خواهد آمد. در مقابل آن، ایران به کشوری امن از نگاه بین‌المللی تبدیل خواهدشد، برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز شناخته خواهد شد و امکان ادامه خواهد داشت، اگرچه با پذیرش محدودیتی دوره‌ای. به نظر می‌رسد این دوره محدودیت در ١٠ سال پذیرفته خواهد شد. توافق جامع ایران و ١+٥ تاکنون شامل ٢٠ صفحه متن اصلی و شش تا هفت ضمیمه است که با متن قطع‌نامه حدود ١٠٠ صفحه خواهد بود. متن توافق جامع ایران و ١+٥ با روایت مذاکره‌کنندگان این کشورها، می‌تواند خواندنی‌ترین روایت سیاسی قرن باشد، اما هنوز هیچ مقامی نمی‌داند این توافق به دست خواهد آمد یا تمام متون نوشته‌شده به بایگانی سپرده خواهد شد.  

روزنامه شرق در گزارشی با عنوان "تراژدی چپ ملی"، به مناسبت 46 سال پس از مرگ خلیل ملکی، نگاهی به اوضاع چپگراها در ایران انداخته است: سیاست‌ورزی که تلاش‌هایش ناکام ماند. در دوره‌ای که آدم‌ها یا ناسیونالیست یا استالینیست در حد اعلا بودند، ایستادن در خطی میان این دو، ویژگی منحصربه‌فرد ملکی بود. خلیل ملکی را گاه بدیل ایرانی نومارکسیست‌های اروپایی هم لقب داده‌اند. شاید ازاین‌رو که از میان نومارکسیست‌ها به گرامشی بیشتر شبیه بود. هردو نسبت به لنین سکوت کردند اما منتقد سفت‌وسخت استالینیسم بودند و از نگاه اخلاقی به سیاست دفاع می‌کردند. ازهمین‌رو گاه او را سوسیال‌دموکرات هم خطاب کرده‌اند. آشوری درباره ملکی گفته است: «او به فعالیت زیرزمینی باور نداشت و پس از بریدن از کمونیسم، در اندیشه انقلاب لنینی نبود، بلکه با تجربه‌ای که از کمونیسم و ادعاهایش پیدا کرده بود، به سوسیال‌دموکراسی با روش‌های مبارزه‌ سیاسی بی‌خشونت گرایش یافته بود. به‌همین‌دلیل، در آن سال‌های سرکوب و سانسور پس از کودتای ۲٨ مرداد بر آن بود که باید برای هموارکردن راه فعالیت علنی تلاش کرد».ملکی را می‌توان یار وفادار منتقد مصدق دانست. جمله معروف او زمانی که در مخالفت با انحلال مجلس به‌همراه سنجابی نزد مصدق می‌رود با این خطاب که «آقای دکتر مصدق، شما به این ترتیب به جهنم می‌روید، اما ما تا جهنم هم پشت‌سر شما می‌آییم» از نگاه داریوش آشوری نشان از قدرت پیش‌بینی و شهامت اخلاقی او دارد. آشوری درباره ملکی جمله دیگری هم دارد: «اگر قرار باشد که خردمندی سیاسی و راستگویی و میهن‌پرستی صادقانه، در میان ما جای سزاوار خود را بیابد، ملکی همیشه نمونه و سرمشقی برای روشنفکران آینده ما تواند بود». (صفحه ٤٩، پرسه‌ها و پرسش‌ها)  بااین‌حال برخی هم منتقد نقدهای او به مصدق‌ هستند و معتقدند که بخشی از آن نه مبتنی‌بر واقعیت موجود مصدق که به خاستگاه ایدئولوژی ملکی بازمی‌گردد. ملکی سوسیالیست بود و مصدق لیبرال. طبیعی بود که او به‌زعم خود، ایدئولوژی مارکسیستی و خواست‌های انقلابی را، پایه «معیار» قضاوت درباره سیاست و عملکرد دکتر مصدق به‌کار گرفته است. درحالی‌که اگر قضاوتی منصفانه درباره سیاست و عملکرد دکترمصدق هدف باشد، نمی‌توان و نباید معیار سنجش در آن‌مورد را «ایدئولوژی» مارکسیستی در نظرگرفت؛ «ایدئولوژی»‌ای که دکتر مصدق اصولا به آن باور نداشت. 
 
در ادامه می خوانیم: ملکی راه‌های زیادی رفت، از حزب توده به حزب زحمتکشان که آنجا هم با بقایی بر سر حمایت از مصدق به اختلاف خورد. برخی آن را به ویژگی ضد تشکیلاتی شخصیت ملکی نسبت می‌دهند اگرچه بخشی از آن هم البته به فضای سیاسی بیرون باز می‌گشت. او بارها و بارها حتی تا سال‌های نزدیک به آخر عمر خود دستگیر و زندانی شد. خروج او از حزب زحمتکشان با حمله چاقوکشان حامی بقایی به دفتر حزب، شکل یک تسویه درون‌حزبی پیدا کرد. بعدا حزب نیروی سوم و در دهه آخر عمر خود جامعه سوسیالیست‌ها را بنیان نهاد، اما عمر همه اینها کوتاه بود. او نتوانست فعالیت مشخص و مستمر و اثر‌گذاری را شکل دهد. اگرچه نامه‌های او به مصدق به‌ویژه درباره تشکیل جامعه سوسیالیست‌ها نشان از آخرین تلاش‌های او برای دمیدن روح دوباره به کالبد جسم بی‌جان جبهه ملی داشت درحالی‌که اختلاف‌های دوم مانع پذیرش جامعه سوسیالیست‌ها، درون جبهه ملی شده بود. مصدق سه سال بعد از رد پذیرش درخواست عضویت حزب ملکی در جبهه ملی وقتی داشت به حساب جبهه ملی دوم رسیدگی می‌کرد گلایه خود را از این اقدام مطرح کرد و در نامه‌ای خطاب به شورای مرکزی جبهه با اشاره به اینکه در کنگره دی‌ماه ٤١ جمعی از احزاب و جمعیت‌های ملی و حتی افراد و سازمان‌های مستقل شرکت داشته‌اند، نوشت: «ولی از یک حزب دیگر به نام حزب سوسیالیست (منظور جامعه سوسیالیست) اسم نبرده‌اید و علت عدم شرکت این حزب را در جبهه ملی نفرموده‌اید». ملکی آخرین‌بار در دهه ٤٠ دستگیر، محاکمه نظامی و به جرم «قیام علیه سلطنت مشروطه» محکوم و از همه حقوق اجتماعی از جمله بازنشستگی که به‌عنوان یک معلم ساده از دولت می‌گرفت محروم شد. او چندی بعد در تنگدستی، تنهایی و انزوا درگذشت. خلیل ملکی در سال ۱۲۸۰ (۱۹۰۱ میلادی) در تبریز به ‌دنیا آمد. پدرش بازاری و از طرفداران انقلاب مشروطه بود. خلیل در کودکی خشونت و هیجان انقلاب را به چشم دید. برای دوره دبیرستان به تهران رفت و در مدرسه فنی آلمانی‌ها ثبت‌نام کرد. او در زمان رضاشاه بورسیه دولتی برای تحصیل در خارج از کشور را دریافت کرد و به‌همراه گروهی از دانشجویان، همچون مهدی بازرگان و کریم سنجابی به آلمان رفت تا در رشته مهندسی شیمی تحصیل کند. دو سال بعد از بازگشتن از آلمان با صبیحه گنجی که معلم زیست‌شناسی بود ازدواج کرد. همسرش در باقی عمرش استوارترین طرفدارش باقی‌ ماند. گفته می‌شود بدون کمک او ملکی هیچ‌گاه نمی‌توانست کارش را به انجام برساند. ملکی در حول‌وحوش زمان ازدواجش دوباره رابطه‌اش با دوستش دکتر تقی ارانی برقرار شد و سرنوشت سیاسی‌اش با ۵۳ نفر رقم خورد. امروز ٤٦ سال از درگذشت او می‌گذرد.
 
"کشف یا عقد" عنوان گزارشی است که سعید حجاریان به رابطه دولت و ملت در ایران پرداخته است: امروزه دو دیدگاه درباره رابطه مردم و حاکمیت در فقه شیعه وجود دارد. یک دیدگاه معتقد به کشف است و دیدگاه  دوم براساس «عقد» و «قرارداد» بنا شده است. از نظر دیدگاه «کشف» که آقای مصباح‌یزدی ایدئولوگ آن است ملت هیچ حقی ندارد. به بیانی سؤال اساسی در این دیدگاه می‌تواند این باشد که  مردم چه حقی دارند که بتوانند آن را واگذار کنند؟ در این دیدگاه رابطه مردم -حاکمیت یا همان nation- state مانند رابطه مجتهد- مقلد استبرخلاف نظریه حق که در آن می‌توان حق را واگذار کرد، در این دیدگاه تکلیف قابل واگذاری نیست. مقلد مکلف است مجتهد اعلم را کشف کند.اینجا موضوع تکلیف مطرح می‌‌شود و براساس آن مقلد حقی ندارد. در نظریه کشف و تکلیف، مکلف یا همان مقلد برای انجام وظایفش - در یک مرحله یا دو مرحله- می‌تواند تکالیفی را که در برابر مجتهد و خدا دارد، انجام دهد؛ یعنی یا از دو خبره بپرسد یا خودش توانایی تشخیص مجتهد اعلم زمان را داشته باشد.در این دیدگاه خود مجتهد هم مکلف است مکلف عندالله باشد و باید علمش را اظهار کند؛ یعنی به‌نوعی هم مجتهد و هم مقلد نزد خدا مکلف هستند. می‌توان گفت رابطه مجتهد و مقلد رابطه‌ای موازی است، مجتهد باید علمش را اظهار و اعلام کند و مقلد باید اطاعت کند.اما در دیدگاه دوم، رابطه دولت- ملت شباهت زیادی با نظریه کارگزار- کارفرما دارد. در رابطه کارگزار-کارفرما، دولت کارگزار ملت است و مردم کارفرمای دولت هستند؛ یعنی مردم با عقد یک قرارداد بخشی از حق خود را به دولت واگذار می‌کنند.رابطه طبیب و مریض را تصور کنید؛ طبیب به هنگام درمان اختیار تام بدن بیمار را دارد و حتی اگر بیمار بیهوش باشد حقی از او سلب نمی‌شود. در این نوع رابطه، طبیب، کارگزار و مریض، کارفرماست. رابطه‌ای است قراردادی که براساس آن طبیب در ازای دریافت وجه از بیمار وظایفش را انجام می‌دهد و او را درمان می‌کند.با تدوین قانون اساسی، یک عده فکر کردند که رابطه «دولت- ملت» رابطه‌ای براساس تکلیف و شبیه رابطه مجتهد و مقلد است؛ یعنی تصور می‌کردند رابطه هر دو عندالله و موازی است.
 
در ادامه آمده است: می‌توان به این عقد، عقد نمایندگی گفت؛ عقدی که با مسامحه به آن «وکالت» گفته می‌شود. این عقد در فقه عمومی مندرج است، در حالی که فقه ما فقه خصوصی است اما سیاست متعلق به فقه عمومی است.چرا می‌‌گوییم ملت حق دارد؟ چرا حق حاکمیت ملی را قبول داریم؟ «محمدجواد مغنیه» و «شیخ شمس‌الدین» بحثی دارند تحت عنوان «ولایت الامه علی نفسها» که در آن اثبات می شود که مردم بر خودشان حاکمیت دارند، سپس براساس عقد نمایندگی به دولت وکالت می‌دهند در این چارچوب رابطه دولت- ملت شکل ‌گیرد.آیا چنین بحثی در قدیم سابقه داشته است؟ممکن است «بیعت» عقد نمایندگی فرض شود اما بیعت رأی‌گیری نیست. در ساختار مبتنی بر بیعت یک فرد را معرفی می‌کنند و می‌گویند بپذیرید.در شورای «سقیفه بنی‌ساعده» بیعت شبیه لویی جرگه امروزی بود. یعنی بزرگان مهاجران و انصار در آن حضور داشتند.حضرت‌علی(ع) در نقد این شورا می‌فرماید:و اِن کنت بالشوری ملکت امورهم فکیف کان و المشیرون غیّب؛ یعنی اگر بنا بود با شورا امور ملک را تمشیت کند این چه شورایی بود که مشاوران در آن غایب بودند.درباره مفهوم «پله بیسیت» که به عبارتی همان رأی فرمایشی است؛ می‌توان گفت این روش مشکلات عمده‌ای دارد. مثالش در فرهنگ ما این است که در جمع کسی را رئیس می‌کنند و سپس گفته می‌شود صلوات بفرستید.لازم است گفته شود ما یک دولت مدرن هستیم. اگر اساس دولت مدرن کاریزما و سنت باشد این دولت دوام ندارد. «خون» و «خاک» یا «فره ایزدی» هم در دولت مدرن وجاهتی ندارد. اما قرارداد می‌تواند دوام داشته باشد. باید پذیرفت که مطابق قانون اساسی «قرارداد» باید جایگاه خود را پیدا کند.علاوه‌بر محمدجواد مغنیه که در این زمینه کارهای جدی انجام داد، شیخ مهدی حایری نیز معتقد است مردم هرکدام ملکی خصوصی دارند، بقیه جاهای کشور ملک مشاع است که خصوصی نیست و ملک همه است و همه می‌توانند از آن استفاده کنند. برای اداره آن یک نفر، به عنوان نماینده انتخاب می‌شود. براساس نظر حایری کشور ملک مشاع همه است، همه حق رأی دارند و در این میان وظیفه دولت اداره مشاعات است.هابز می‌گوید من بر خودم ولایت دارم، جان من محترم است. او معتقد است انسان‌ها گرگ یکدیگر هستند و در وضعیت طبیعی همدیگر را می‌درند. مردم برای اینکه همدیگر را ندرند، از حق خود می‌گذرند و آن را به طرف ثالثی واگذار می‌کنند؛ یعنی در این حالت من حق خودم را به دولت واگذار می‌کنم. تأسیس دولت  براساس دیدگاه فلسفی «جان لاک» مبتنی‌بر مالکیت است. براساس این دیدگاه مردم حق خود را برای صیانت از حقوقشان- تا حدی که آزادی خودشان سلب شود- به حاکم واگذار می‌کنند؛ حالا می‌توان این پرسش را مطرح کرد که اگر بخواهیم قراردادی را فسخ کنیم شرایط چگونه است؟ آیا عقد قرارداد دوطرفه است یا شروطی دارد که نمی‌توان آن را فسخ کرد. می‌توان گفت هر  عقد، شروط ضمن عقد خود را دارد که طرفین آن را حین انجام قرارداد می‌پذیرند؛ مانند حق طلاق و حق تحصیل که زن و مرد حین عقد ازدواج لحاظ می‌کنند.لذا می‌توان گفت تعهد به قانون اساسی شرط ضمن عقد مردم و دولت است.
 
اکبر قاسمی در یادداشتی با عنوان "تهدید آمریکا به ترک مذاکرات؛ تاکتیک یا راهبرد"، به چرایی عدم حصول توافق در روزهای اخیر پرداخته: هفته دوم مذاکرات فرایند گفت‌وگوهای هسته‌ای با رویکرد حداکثری فرصت کافی‌دادن به «معاونان» برای کاهش اختلافات و پرانتزها شروع شد. پس از آن پیش‌نویس تدوین‌شده با مشخص‌شدن ١٠ مورد اختلافی که دو تا سه اختلاف اصلی و مابقی اختلافات جزئی ارزیابی می‌شوند، در روزهای دوشنبه و سه‌شنبه هفته گذشته به اجلاس وزرای ١+٥ ارائه شد. برگزاری اجلاس وزرا و طولانی‌شدن زمان نشست‌های متوالی وزرا، به‌روشنی گویای میزان اختلافات درونی اعضا بود. به‌ویژه اینکه مخالفت شدید روسیه و چین با ایجاد رژیم جدید تحریم‌ها برخلاف رویه متداول سنتی شورای امنیت و اعطای حق استثنایی به عضوی در مقابل عضو دیگر و همچنین لزوم برداشتن تمامی تحریم‌های برخاسته از شورای امنیت ازجمله تحریم‌های تسلیحاتی، شکاف‌های اعضا را به‌گونه‌ای بارز نمایان کرد. دو روز قبل از شروع اجلاس وزرا، دکتر ظریف با انتشار به‌موقع پیام ویدئویی و انتشار مقاله در «فایننشیال‌تایمز» دو رویکرد تبیین آثار و نتایج توافق معقول بین ایران با ١+٥ بر دیگر رخدادهای مهم بین‌المللی و توصیه‌های عملی چگونگی امکان‌گذار از گره‌های موجود با اتخاذ راهکارهای مناسب و رفتار انعطاف‌پذیر و خردورزی معقول و متناسب با شرایط منطبق بر روندهای شکل‌گرفته را به همگان ارائه کرد. این پیام‌ها در پرتو اهداف و فهم قابل درک توأم با گویش روان انگلیسی آن، به‌طور مستقیم اثربخشی لازم را بر طرف‌های گفت‌وگو به ‌لحاظ دیپلماسی سیاسی، رسانه‌ای و عمومی بر جا گذاشت و همچون مانیفست مذاکرات، خطوط و جهت‌گیری بایستی و نبایستی مذاکرات را فراروی مذاکره‌کنندگان گشود. این امر ظرفیت‌های گشایشگر ظریف در حرکت‌دادن هرچه بیشتر مذاکرات به سمت جلو و خلاقیت‌های نوین وی را نمایان کرد. روز دوازدهم مذاکرات، یعنی چهارشنبه ساعت ١٥ به بعد، منابع خبری که عمدتا اولین اخبار را از منابع روسی منتشر می‌کردند، یک جریان خبری فعالی را که حاکی از تنش در مذاکرات بین دکتر ظریف و خانم موگرینی بود، به راه انداختند. به‌نظر می‌رسد انگیزه اصلی جریان خبری این بود که روندی متفاوت از روند طبیعی گفت‌وگوها را متجلی کنند.  در اولین گام‌ها روشن نبود اهداف اصلی این جریان خبری چه معنایی را تعقیب می‌کرد؛ آیا انعکاس واقعی اختلافات درون مذاکرات آن هم از کانال‌های غیررسمی روس و از زبان و با پردازش رسانه‌های ایرانی بود؟ شاید در اولین نگاه این برداشت طبیعی می‌نمود که رسانه‌ها تشنه اخبار بودند؛ بنابراین انتشار هر خبر یک امر بدیهی است. در نگاه عمیق‌تر، انعکاس اخبار روز قبل از این واقعه، یعنی اظهارات وزرای خارجه روسیه و چین که وجود ١٠ مورد اختلاف و هفت اختلاف بین ایران و اعضای ١+٥ در هنگام ترک وین و عزیمت وزرا به اجلاس «اوفا» در روسیه، بیانگر ابراز موجودیت دو قدرت تأثیرگذار‌بود. 
 
قاسمی در ادامه افزوده: سؤال مهمی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که آیا این رویکرد جدید آمریکا تاکتیکی برای تغییر موضع ایران در قبال مهم‌ترین حلقه مذاکره و دست‌برداشتن از پافشاری از مفهوم اصلی توافق یعنی برداشتن کلی نظام تحریم‌های شورای امنیت از ابتدا در قالب یک قطع‌نامه شورای امنیت به‌عنوان کلید ورود به حل تمامی موارد مذاکرات، به‌شمار می‌رود؟ این مسئله یک‌بار از زبان خانم موگرینی مطرح و با پاسخ متین و شجاعانه دکتر ظریف مواجه شد. این بار از زبان کری برای بار دوم آن هم به زبانی دیپلماتیک مطرح شده است تا درواقع به‌نوعی دیگر، این فشار‌ها در مرحله وقت اضافه دوم مطرح و نتایج و آثار آن را سنجیده و متناسب با انعطاف یا عدم انعطاف طرف ایرانی، رویکردهای بعدی را اتخاذ کنند. موارد زیر یعنی عدم امکان به‌هم‌زدن قاعده معقول شکل‌گرفته توافقات که از ٢٠ ماه پیش براساس دو مقطع «تفاهم ژنو» و «بیانیه لوزان» یک پازل معقول بین اعضای مذاکره‌کنندگان شکل داده بود، حضور ١٥روزه کری (با رکورد بی‌نظیر حضور مستمر در خارج از آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به بعد) آن هم با تحمل دردهای جسمی که پشت آن خاستگاه راهبردی اوباما و دموکرات‌ها نهفته است و نیاز شدید راهبردهای منطقه‌ای آمریکا به وزن جمهوری اسلامی ایران در حل بحران‌های خاورمیانه، نمایانگر آن است که رویکردهای این‌چنین بیشتر درصدد آزمودن آثار این تاکتیک و پیامدهای آن بر آخرین چانه‌زنی‌ها است. متعاقبا حفظ بردباری و رویکرد معقولانه وزیر امور خارجه و تیم مذاکره‌کننده، بهترین رفتار با این نوع رویکردها از سوی ایران بوده و طرف آمریکایی ناگزیز به اصلاح و تعدیل رویه خود و انتخاب راه‌حل‌های مرضی‌الطرفینی برای حصول به توافق مطلوب برای هردو طرف است. آهنگ تغییر رویکرد روز سیزدهم تا پایان وقت اضافه سوم نیز گواه این امر است. 
 
مبارزه با آمریکا تعطیلی ندارد آماده باشید/ آمریکا خیال ندارد از اسب لوزان پیاده شود/ وطن‌فروشی در شبکه‌های ماهواره‌ای
 
روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان "مبارزه با آمریکا تعطیلی ندارد آماده باشید"، بیانات رهبر معظم انقلاب را در دیدار با دانشجویان انعکاس داده است: ده‌ها نفر از دانشجویان و نمایندگان تشکل‌های دانشجویی دانشگاه‌های سراسر کشور عصر دیروز (شنبه) با حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار و نظرات، دغدغه‌ها و مطالبات خود درباره مسائل مختلف کشور را بیان کردند.دیدار امسال دانشجویان با رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در اتفاقی نادر نزدیک به 5 ساعت به طول انجامید. بر اساس این گزارش، دانشجویان از ساعت 15 بعد‌از‌ظهر دیروز آرام آرام در حسینیه امام خمینی(ره) حضور یافتند و این دیدار رأس ساعت 18 با حضور رهبر معظم انقلاب آغاز شد. در ابتدای این دیدار تعدادی از اعضای تشکل‌های دانشجویی و همچنین نخبگان دانشجویی به بیان نطق‌ها و اظهارات خود پرداختند. و در ادامه نیز از ساعت 20 مقام معظم رهبری سخنان خود را آغاز کردند. پس از گذشت 45 دقیقه از سخنان ابتدایی رهبر معظم انقلاب، پیرو فرارسیدن اذان مغرب، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای خطاب به دانشجویان اعلام کردند که بخشی از مطالب را ایراد کردند و البته بخش بزرگی از این سخنان نیز باقی مانده است. پس از این اظهارات رهبر معظم انقلاب، دانشجویان یکپارچه خواهان ادامه دیدار پس از نماز و صرف افطار شدند که رهبر معظم انقلاب نیز با آن موافقت کردند. به گزارش تسنیم، پس از اذان مغرب، نماز جماعت دانشجویان به‌امامت رهبر معظم انقلاب و همچنین صرف افطار، دانشجویان مجدد به حسینیه امام خمینی(ره) برگشتند و رهبر معظم انقلاب نیز سخنان خود را ادامه دادند و نهایتاً این دیدار شیرین و کم‌سابقه پس از نزدیک به 5 ساعت پایان یافت. در این دیدار رهبر معظم انقلاب بیانات بسیار مهمی درباره آرمان‌خواهی و واقع‌بینی، مبارزه با استکبار، اسلام موسوم به «اسلام رحمانی»، ازدواج دانشجویان، کنسرت‌ها و اردوهای مختلط دانشجویی، ادعاهای غربی‌ها درباره جوانان ایرانی، مسائل منطقه و ... بیان فرمودند. گزارش مشروح این دیدار فردا در روزنامه منتشر خواهد شد.
 
کیهان در گزارش تحلیلی با عنوان "آمریکا خیال ندارد از اسب لوزان پیاده شود"، به آخرین تحولات مذاکرات و بدعهدی آمریکایی ها پرداخته است: روند مذاکرات هسته‌ای حاکی از آن است که آمریکا به شدت به دنبال به کرسی نشاندن مفاد تفاهم فاجعه‌بار لوزان بوده و علت بن بست فعلی مذاکرات نیز همین است.دیروز(شنبه) در ادامه مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 در وین، «محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه ایران با همتای آلمانی خود دیدار کرد. پس از این دیدار، ظریف با «جان کری» وزیر خارجه آمریکا به گفت و گو نشست. در این دیدار «عراقچی» و «تخت روانچی» نیز حضور داشتند. روز گذشته(شنبه) همچنین «علی اکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی ایران و «ارنست مونیز» وزیر انرژی آمریکا درخصوص مسائل فنی گفت و گو کردند.  ما فقط یک اسب داریم  و آن تفاهم لوزان است ! «آلن ایر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به اظهارات وزیر امور خارجه ایران گفت: ما فقط یک اسب داریم و آن هم پارامترهای لوزان است!  ایر افزود: هیچ توافقی نمی‌شود مگر اینکه بر سر تمام مسائل توافق شود. گفتنی است وزیر امور خارجه ایران در واکنش به زیاده‌خواهی طرف غربی و خلف وعده‌های مکرر مقامات آمریکایی در پیامی تاکید کرد: این حرف را جدی بگیرید؛ شما نمی‌توانید اسب‌ها را در وسط مسیر عوض کنید. همانطور که گزارش‌های پیشین نیز اشاره شد، روشن است که در مذاکرات ایران و 1+5 در برخی موارد مهم اختلافات جدی وجود دارد. ولیکن شنیده‌ها حکایت از آن دارد که اختلاف‌ها به این دلیل نیست که آمریکا از چارچوب لوزان فاصله گرفته است؛ بلکه به این دلیل است که آمریکا به قرائت خود از چارچوب لوزان به شدت پایبند است. چارچوبی که به هیچ وجه با خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران تناسبی ندارد. یکی از تاکتیک‌هایی که آمریکایی‌ها برای رسیدن به اهداف خود از آن بهره می‌برند این است که خود در نقض چارچوب لوزان پافشاری می‌کنند و مطالباتی فراتر و سخت‌گیرانه‌تر از لوزان را مطرح می‌کنند تا نهایتا تیم مذاکره‌کننده ایران به همان چارچوب لوزان رضایت دهد.
 
در ادامه می خوانیم: «جیم دین» سردبیر نشریه انتقادی آمریکایی «وترنز تودی» در گفت و گو با فارس گفت: پس زمینه اتفاقات در جریان مذاکرات، خواست آمریکا برای تحدید توانایی‌های معمول دفاعی ایران است. دین افزود: طرح موضوعات تسلیحاتی در مذاکرات ابزاری برای آمریکایی‌‌ها و قبولاندن شرایط خود به ایرانی‌هاست. وی در ادامه گفت: تسلیحات هسته‌ای ایران دروغ اسرائیلی برای مظلوم‌نمایی است. دین با اشاره به غیرقابل اعتماد بودن آمریکا تصریح کرد: در توافق پیشین ایران و 1+5 قرار بود دارایی‌های بلوکه شده ایران آزاد شود اما همچنان هزاران دلار از دارایی‌های ایران باقی مانده و آزاد نشدند بنابراین نباید به آمریکایی‌ها آنقدر اعتماد کرد که تحریم‌ها را برخواهند داشت. این تحلیلگر آمریکایی تاکید کرد: واشنگتن به توافق با ایران نیاز دارد.  تحریم‌های غیرهسته‌ای  باقی می‌ماند «مارک تونر» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در جمع خبرنگاران گفت: برخی تحریم‌های محدود‌کننده که به برنامه هسته‌ای ربطی ندارند، همچنان باقی خواهد ماند. وی در ادامه مدعی شد: ایران همچنان حامی تروریسم است. تونر با ابراز خشم از راهپیمایی عظیم مردم ایران و شعارهای ضد استکباری گفت: شعار مرگ بر آمریکا و راهپیمایی روز قدس در ایران عجیب نیست. ما سالها است که شاهد چنین لفاظی‌هایی! در داخل ایران هستیم. روشن است که ما آن را محکوم می‌کنیم به خصوص اینکه اظهارات ضد اسرائیلی را محکوم می‌کنیم. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا افزود: این اظهارات باعث دلسرد شدن ما نخواهد شد، ما یک روند دیپلماتیک داریم که هم اکنون در وین رخ می‌دهد و تمرکز ما روی آن است نه بر آنچه در خیابان‌های تهران فریاد زده می‌شود. تونر در ادامه گفت: ما بارها گفته‌ایم که تحت تأثیر ضرب‌الاجل قرار نمی‌گیریم، بلکه به دنبال دستیابی به بهترین توافق هستیم. وی با اذعان به نیاز آمریکا به میز مذاکره و توافق هسته‌ای گفت: به جایی نرسیده‌ایم که از مذاکرات هسته‌ای کنار بکشیم. در همین حال، «جان مک کین» سناتور آمریکایی در مصاحبه با «ام اس ان بی‌سی» در خصوص روند مذاکرات هسته‌ای آمریکا با ایران تصریح کرد: دولت اوباما برای دستیابی به یک توافق هسته‌ای با ایران بسیار مشتاق است و به این توافق نیاز دارد. به گزارش فارس، «جاش ارنست» سخنگوی کاخ سفید نیز در جمع خبرنگاران گفت: «باراک اوباما»، رئیس‌جمهوری آمریکا به مذاکره‌کنندگان هسته‌ای این کشور گفته تا زمانی که رایزنی‌ها مفید باشند در شهر وین بمانند.  گزارش‌ هسته‌ای «شرمن»  به رژیم صهیونیستی به گزارش تسنیم، یکی از مقامات ارشد آمریکا در مصاحبه با روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» گفت که «وندی شرمن» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاسی و مذاکره‌کننده ارشد تیم هسته‌ای این کشور با ایران، روز پنج‌شنبه گذشته، در گفت‌وگو با «یوسی کوهن» مشاور امنیت ملی اسرائیل، وی را در جریان جدیدترین تحولات مذاکرات هسته‌ای با ایران قرار داده است. پیش از این برخی رسانه‌های غربی نزدیک به رژیم صهیونیستی با هدف ایجاد اشتباه محاسباتی در افکار عمومی، در گزارش‌های مختلف تاکید کردند که آمریکا با تغییر رویه، در مذاکرات اخیر هیچ گزارشی به مقامات رژیم صهیونیستی ارائه نکرده است.
 
ترکیه به آمریکا برای هدف قراردادن نیروهای ارتش سوریه از طریق پایگاه اینجرلیک چراغ سبز نشان داد. کیهان این موضوع را با تیتر "چراغ سبز ترکیه به آمریکا برای استفاده از پایگاه اینجرلیک علیه سوریه"، در شماره امروز کار کرده است:  در پی رایزنی‌های دو روزه میان دو هیئت ترک و آمریکایی در آنکارا، دو طرف توافق کردند که پایگاه اینجرلیک برای پرواز جنگنده‌های ائتلاف آمریکایی موسوم به «ائتلاف ضد داعش» مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این توافق مبارزه با داعش و ارتش سوریه عنوان شده است لیکن نیروهای ارتش سوریه هدف اصلی این توافق هستند چرا که داعش خواسته یا ناخواسته در جبهه ضد سوریه می‌جنگد. پایگاه نظامی اینجرلیک بر طبق همکاری‌های دفاعی بین ترکیه و آمریکا در اوایل دهه 1980 در اختیار نیروی هوایی آمریکا قرار گرفت. این پایگاه در زمان اشغال عراق از سوی آمریکا، نقش عمده‌ای را در انتقال کمک‌های لجستیک به عراق ایفا کرد. تحلیلگران منطقه معتقدند تحرکات پایگاه هوایی اینجرلیک که در فاصله هشت کیلومتری از شرق استان «آدانا» در جنوب ترکیه قرار دارد، در سایه تحولات اخیر سوریه و احتمال دخالت نظامی در این کشور صورت می‌گیرد. در آستانه برگزاری نشست مخالفان سوریه در ریاض پایتخت عربستان گروه‌های مخالف سوریه با فرآیند فرسایشی و فروپاشی روزافزون مواجه شده‌اند. به گزارش ایرنا به نقل از «القدس العربی»، گروه‌های مخالف نظام سوریه (تروریست‌های تکفیری) در گذشته نیز با یکدیگر اختلاف داشته‌اند اما این اختلافات هیچگاه به این اندازه نبوده. این تروریست‌ها اکنون یکدیگر را به «توطئه‌چینی» و «خیانت» متهم و یکدیگر را به قتل می‌رسانند. از آغاز بحران سوریه تاکنون تعدادی از گروهک‌های تروریستی از هم پاشیده شده یا اعضاء، یکدیگر را اعدام کرده‌اند و رویای حامیان خارجی خود را که یکپارچگی این گروهک‌ها بود، با ناکامی و سراب مواجه کرده‌اند.
 
"وطن‌فروشی در شبکه‌های ماهواره‌ای"، عنوان یکی از اخبار ویژه کیهان است: در این میان، موقعیت خبرنگاران ایرانی‌الاصل که در رسانه‌های غربی خدمت می‌کنند، کمی پیچیده و بغرنج به نظر می‌رسد. آنها از یک سو ایرانی هستند و خون ایرانی در رگهایشان جریان دارد و از سوی دیگر، باید منافع سران رسانه‌شان را بیان و تعقیب کنند. نویسنده  با اشاره به کسانی چون مسعود بهنود، کسری ناجی، فرناز قاضی‌زاده و... نوشت: چند شب پیش در حاشیه یک مهمانی، توفیق اجباری دست داد تا اخبار و تحلیل‌های هسته‌ای را از چند شبکه ماهواره‌ای فارسی زبان تماشا کنم. حس غریبی بود. خبرنگارانی که بعضا سال‌های دور در همین تهران همکارم بودند، الان در کسوت گوینده یا تحلیلگر خبر بی‌بی‌سی فارسی، چشم در چشم هموطنان خود، مذاکره‌کنندگان ایرانی را به زیاده‌خواهی متهم کرده و خواستار کوتاه آمدن آقای ظریف و دست کشیدنش از منافع ملی ایران بودند. سعی کردم در نگاه‌شان، ردی از شرم و حیا تشخیص دهم، اما دریغ... به راستی مرزهای خیانت به وطن تا کجاست؟ یادآور می‌شود اغلب همکاران ایرانی رسانه‌‌هایی چون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رادیو فردا، من و تو، رادیو زمانه، دویچه وله و... زمانی با نشریات اجاره‌ای و زنجیره‌ای همکاری می‌کردند و از این حیث وطن‌فروشی آنها اسباب سرشکستگی نشریات زنجیره‌ای محسوب می‌شود. برخی از عناصر فراری، سردبیر نشریات مذکور بوده‌اند.
 
 

ارسال نظر

آخرین اخبار