بهترین راهبرد این جریان مرجعیت سازی و استفاده از عنوان مرجع عالی تشیع یا عناوینی از این دست است تا در سایه ی این عناوین و احترامی که جامعه تشیع به جایگاه و شئن مرجعیت می گذارند، دست به اختلاف افکنی و تغییر مسیر اصلی حیات طیبه تشیع بزنند.

«نفوذ» اما این بار به اسم دین

به گزارش گلستان24، از ابتدای انقلاب اسلامی مسیری در کنار انقلاب با عنوان اسلام متحجر، اسلام آمریکایی و اسلام ملاهای درباری شکل گرفت که اساس این نوع نگرش، بی تفاوتی به وقاع اطراف و سازش طلبی و عدم ایستادگی در برابر خواسته های مشروع هر فرد آزادی خواه نه حتی مسلمان است. نوع دیگر اندیشی که برایش مهم نیست حوادث به کدامین سو او را سوق می دهند و صرفا مواظب کلاه خود هستند تا باد او را تکان ندهند! 

«نفوذ» اما این بار به اسم دین

این جریان همان جریانی است که قبل از انقلاب برای شادی دل محمد رضای پهلوی آذین بندی می کردند و به نیروهای مومن انقلابی می گفتند «هر وقت مشت بر تانک پیروز شد ماهم نگاهمان انقلابی می شود» و انقلابی هارا خام پردازانی می دانستند که هیچ تصوری از واقعیت اطراف ندارند اما به ناگاه پس از انقلاب چنان انقلابی شدند که گویا هیچ چیزی جلودار آنان نبود، فقط مانده بود به انقلابی ترین فرد انقلاب اسلامی یعنی امام راحل، جسارتی مستقیم کنند که در لفافه هم این جسارت را انجام دادند و دل امام راحل را پر خون کردند. 

عناصری که امام از آنان در جو به درستی وصف حال می آورد. کیست که نداند این مجتهد عالم به زمان و این ولی مطلقه فقیه چه خون دل هایی از این جریان خورد. ایشان در وصیت سیاسی الهی اشاره دارند :  «از آن جمله دست از فقه سنتی که بیانگر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملتها است، چه احکام اولیه و چه ثانویه که هر دو مکتب فقه‌ اسلامی است، ذره‌ای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فرا ندهند و بدانند قدمی انحرافی، مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است ». حالا که پس از چند سال دوباره مسئله نفوذ از زبان خلف صالح بنیانگذار انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای مطرح شد ذکر چند نکته پیرامون نفوذ به سبک دین مطرح است:

1.مرجعیت سازی:  

بارها رهبری از شیعه ای که تبلیغش از انگلیس و مخالف ایجاد همدلی میان مسلمین و ایجاد اختلاف در تمامی سطوح هستند، سخن به میان آوردند و آن را نکوهش و فاقد شعور اسلام حقیقی وصف کردند. جریانی که شاهد هستیم برای تثبیت خود به دامن مرجعیت سازی و استفاده از عنوان مرجعیت شیعه، سعی در ایجاد شکاف در باورهای دینی و اختلاف افکنی میان صفوف مسلمین و در نهایت اشتغال نیروهای داخلی جبهه ی اسلام به یک دیگر و رخنه ی سیاسی – امنیتی دشمنان اسلام به درون این جریان در حالی که نیروهای داخلی به غفلت و مقابله با یک دیگر می پردازند. بهترین راهبرد این جریان مرجعیت سازی و استفاده از عنوان مرجع عالی تشیع یا عناوینی از این دست است تا در سایه ی این عناوین و احترامی که جامعه تشیع به جایگاه و شئن مرجعیت می گذارند، دست به اختلاف افکنی و تغییر مسیر اصلی حیات طیبه تشیع بزنند. اگر سبک تفکر این افراد را نگاه کنیم بر خلاف ادعاهای خود که می پندارند سطح اندیشه ورزشان در بالاترین رده ی علمی قرار دارد اما بلعکس حتی قادر نیستند موضوعات اولیه را حل و دفع نمایند. (جهت مطالعه بیشتر به لینک ذیل مراجعه کنید (1)) 

2.مرجعیت رسانه ای و تریبون داران:

از همه بدتر و شاید خطرناک تر همین بخش از عناصر نفوذی هستند که می خواهند از اقتصاد تا فلسفه، از مهندسی تا مسئله عرفان نظری، از علوم غریبه تا کلام اسلامی را با مدرکی غیر مرتبط و حتی غیر تخصصی پاسخ دهند و سطح فکری جریان اندیشه ورزی انقلاب اسلامی را در پایین ترین سطح خود نگه دارند. این جریان به دنبال آن است با استفاده از عناصر خوش صدا و خوش پوش و یا آشنا به فنون خطابه مدیریت جریان انقلاب را بر عهده بگیرند. موضوعی که آسیب های مختلفی را به اساس تفکر و اندیشه ورزی وارد می سازد. اولین آسیب این نوع نگریستن و صاحب جریان شدن سطح معلومات گویندگان و خطباست زیرا مخاطب به دلیل عدم رشد در مسائل مختلف به سکنی فکری و اندیشه ای می رسد و شاهد هستیم جامعه بدون رشد و حرکت و تکاپوی اجتماعی در خلاء فکری عظیمی فرو می رود. مسئله ای که می تواند موجب موزه رفتن اندیشه انقلاب و گفتمان اصیل انقلاب اسلامی گردد. به تعبیر بهتر این جریان به دنبال آن است تا با نشان دادن سطحی بودن گفتمان انقلاب و عدم عمق لازم در سطوح مختلف، تریبون داران متعهدی که هیچ عمقی ندارد را به عنوان صاحبان تفکر و علامه های علوم مختلف انقلاب اسلامی نشان دهند و با یارگیری های مختلف از آنان یک قدیس علمی بسازند و در حمله اول به محتوای مطروحه ی آنان، مقلدین فکریشان را از درون نابود سازند. آسیب های دیگری همچون التزام مرید و مرادی به جای تعقل و تامل در برداشت گفتمان مخاطبان، استفاده از ظرفیت عظیم جامعه مخاطب و ساندویچی شدن گفتمان و... می توان نام برد که از حوصله ی این یادداشت خارج است. 

3.هرمونوتیک اسلامی در کلام ولی: 

شاید از دو گروه دیگر که خطر آن به مراتب بیش از گذشته است مدافعان هرمونوتیکی هستند که به جای توجه به گفتمان امامین انقلاب نگاه هرمونوتیکی به گفتمان ایشان دارند و هر طور می خواهند مایلند که رهبری نظر آنان را تایید کند و در صورتی که تغایر نظر باشد با تقطیع، اضافه کردن بیانات دیگر و یا حمل بر غیر گفتمان خود را حاکم می دانند. در واقع اخیر به عین این موضوع مشاهده شد. از سویی این افراد اگر بتوانند سبک هرمونوتیکی بالا دنبال کنند، لحظه ای صبر نمی کنند اما در جایی که هیچ تاویلی نمی توان انجام داد سناریوی عبور را دنبال می کنند. در سال های اخیر دو بار این سناریو دنبال شد. در روزی که فردی یازده روز خانه نشست تا رهبری به نظر او نه او به نظر رهبری صحه بگذارد شاهد بودیم بخش دوم این جریان موجب انشقاق جدی و ایجاد گسست میان نیروهای مختلف انقلاب شدند.

هر یک از این سه بخش و سناریو بزرگترین آسیب در ایجاد اختلاف و گسست فکری و نشان دادن عدم کارآمدی انقلاب اسلامی  است تا بعد از آن بتوانند راحت در اشتغال نیروهای داخلی علیه یک دیگر عناصر نفوذی میان جبهه ی خودی وارد شده و به تخریب و استحاله از درون بپردازند. /سراج24

ارسال نظر

آخرین اخبار