دولت به جوانان و قدرت آنها اعتقادی ندارد . گاهی حواسش هست و این را کتمان میکند و گاهی نیز ترکانی پیدا میشود و میگوید : قدرت رقابت در هیچ زمینه ای جز آبگوشت بزباش و قورمه سبزی نداریم . فارغ از توهینی که در این حرف به همه جوانان و متخصصین کشور نهفته است ، این حرف از یک حقیقت تلخ پرده برمیدارد وآن اینکه دولت محو چشم آبی های موبور است .

چرا مردم به استقبال دولت نمیروند ؟

به گزارش گلستان24،اخیرا یکی از رسانه ای حامی دولت در جریان سفر اخیر روحانی به یزد ، برای پرشور نشان دادن استقبال مردمی از یکی از عکس های سفرهای استانی محمود احمدی نژاد به این استان استفاده کرد . این موضوع نشان دهنده آن است که عدم اقبال و استقبال مردم از روحانی برای تیم تبلیغاتی و رسانه ای رئیس جمهور هم محرز شده و سعی دارند تا با ترفند های رسانه ای یک اقبال صوری و مجازی از روحانی بعمل بیاورند .
استقبال و حضور مردمی به عنوان یکی از شاخص های شفاف و صادق درصد رضایتمندی مردم از عملکرد دولت است . و همچنین عدم حضور خودجوش مردم و متوسل شدن به استقبال های سازمانی و دانش آموزی نشان دهنده فاصله شعارها و برنامه های دولت با مردم است .
حال چرایی اینکه دولت روحانی – به اذعان موافقین و مخالفین – هیچگاه نتوانسته از استقبال پر شور مردمی همچون استقبال از سفرهای استانی دولت های نهم و دهم بهره ببرد ،میتواند عوامل مختلفی داشته باشد .


مردم همچنان در انتظار تحقق وعده های 92
روحانی را میتوان به قطع رئیس جمهور وعده های بزرگ و آب و لعاب دار دانست . وعده هایی که به کمک قدرت بالای خطابه روحانی برای عامه مردم باور پذیر میشدند . هرچند اهل فن میدانستند که بسیاری از این وعده ها فقط جنبه ی تبیلغاتی و رای آوری دارد ، و از ابتدا باور نکردند . مردم اما باورکردند که روحانی میتواند در صد روز به اقتصاد سرو سامان بدهد ! مردم باورکردند که دولت روحانی میخواهد چرخ های زندگی شان را بچرخاند . وعده های روحانی لقلقه زبان مردم شده بود و حکایت از باورپذیری آن میکرد . شعار هایی که حتی طرح کردنشان هم جرات میخواست .
روحانی رای آورد . و مردم منتظر معجزه روحانی بودند . اما دولتی که برای هیچ کدام از وعده هایش نه تخصص دارد و نه برنامه  چاره ای جز توجیه شعارهایش ندارد . وعده صد روز بیش از 1500 روز است که محقق نشده و برجام هم از یک به دو پاسکاری میشود !


درد مردم درد دولت نیست !
فارغ از شعارها ، مردم عملکرد دولت را هم رصد میکردند . دولتی که مدیرانش هر کدام سهام دار چندین شرکت و کارخانه و موسسه مالی و غیره باشند خواه نا خواه یادشان میرود که میشود خانواده ای نان شب نداشته باشد ! و بعضی چیزها برایشان بلا توجیه باقی میماند . شب شادی خانواده های مستضعف برایشان شب مصیبت عظما میشود . این ها لزوما مدیران بدی نیستند . فقط دردکشیده نیستند و همین کافی است تا قشر بزرگی از همین مردم را فراموش کنند . مدیری که کنترل کردن حساب ها و اندوخته هایش خود نیازمند مدیری دیگر است ، چگونه انتظار دارد مردم پابرهنه به استقبالش بروند و از دیدنش امید بگیرند ؟



از هسته ای و فضایی تا بزباش و قورمه سبزی
دولت به جوانان و قدرت آنها اعتقادی ندارد . گاهی حواسش هست و این را کتمان میکند و گاهی نیز ترکانی پیدا میشود و میگوید  : قدرت رقابت در هیچ زمینه ای جز آبگوشت بزباش و قورمه سبزی نداریم . فارغ از توهینی که در این حرف به همه جوانان و متخصصین کشور نهفته است ، این حرف از یک حقیقت تلخ پرده برمیدارد وآن اینکه دولت محو چشم آبی های موبور است . شاید وقتی هنوز به قدرت هسته ای و فضایی دست پیدا نکرده بودیم ، این حرف صرفا نشان از کم فهمی و کم خردی یک مدیر میتوانست باشد ، اما زدن این حرف در زمان ایران هسته ای یعنی اراده ای جدی برای وابسته شدن در فکر مدیر دولتی است . مدیری که سطح جوانان و دانشمندان نخبه را در این حد میبیند چگونه میتواند برای پیشرفت اقتصاد برنامه ریزی کند ؟

زنگ خطر
استقبال مردمی صرفا یک اجتماع مردمی نیست . استقبال یعنی مردم فهمیده اند که دولت اراده ای برای حل مشکلات و معضلات شان دارد و میخواهد گره ای را باز کند حتی اگر تا کنون نتوانسته باشد ! یعنی یکی از خودشان است که آمده ! یعنی اعتماد ! یعنی باور ! و وقتی دولتی فهمید که از استقبال مردم خبری نیست ، باید به جای صحنه سازی نمادین و درست کردن اجتماعات صوری زنگ خطر قهر مردم را بشنود ، خودش را درست کند و به استقبال مردم برود . مردمی که ولی نعمت اند و صاحبان اصلی همین انقلاب !

منبع:هم اندیشی

ارسال نظر

آخرین اخبار