در جامعه حرص همه چیز خورده می شود اما برخی امور بسیار مهم همچون اوقات فراغت همواره با غفلت و بی توجهی مواجه می شود، اوقاتی که می تواند به بهترین فرصت برای تولید ایده، دانشمند پروری و قهرمان پروری تبدیل شود.

اوقات فراغت، بخشی از عمر ماست

به گزارش گلستان24؛به نقل از زرین نامه، برخی گمان می کنند، سرمایه انسان ها فقط در اموال منقول و غیر منقول خلاصه می شود در حالی که صاحبان سرمایه های بسیاری غیر از اموال هم هستند. اگر آن ها این سرمایه ها را بشناسند و از آن ها به طرز صحیحی بهره ببرند، به طور قطع سرمایه داران قابلی هستند.

اولین سرمایه ذی قیمت ما عمر و زمانی است که می گذرد. البته ارزش آن از هرگونه مال و اموال با ارزش تر است.

دومین سرمایه هر انسانی، دانش است که کسب می کند. به فرمایش حضرت علی (ع) نگهداری آن بسیار کم هزینه، اما از آن طرف بسیار پرفایده است.

سرمایه سوم مهارت هایی است که انسان در گذر زمان یاد می گیرد تا با آن ثروت تولید کند و برای زندگی اش مفید باشد.

سرمایه چهارم تجارب ارزشمند انسان ها در اعصار گذشته است که همه ی علوم بر پایه آن ها شکل رفته و نو به نو شده است.

از این چهار سرمایه، با ارزش ترین آن زمان و عمری است که خداوند به عنوان فرصت در اختیار هر فردی گذارده تا خود را رشد دهد، استعداد هایش را شکوفا نماید و دانش کسب کند تا با مهارت هایی که سبب سهولت کسب ثروت و طی زندگی مفید می گردد، او را بیازماید، که آیا اهل خیر است یا شر. شاکر است یا کافر.

لذا عمر سرآمد همه ثروت هاست به عبارت دیگر زمان و وقت سرآمد همه دارایی هاست که اگر قدرش را بدانیم ثروتمند ترین آدم ها هستیم و اگر آن را از دست بدهیم جزو فقیرترین افراد هستیم.

انسان ها به شیوه های مختلف از زمانی که در اختیارشان است، استفاده می کنند. آن ها بسته به فرهنگ، دانش، محیط و الگو های موثر در جامعه از اوقات فراغت خود بهره می گیرند.

اما وقت و زمان چیست و نمود آن در زندگی ما چگونه است؟

زمان را حس می کنیم و در ظرف زمان زندگی می کنیم، کار می کنیم و آن را می بینیم و مانند ابر از کنار ما می گذرد.

((الفرصته تَمرٌ مر السحاب ))

اگر زمان در اختیار انسان را در قالب یک شبانه روز یعنی 24 ساعت ببینیم و آن را به 4 قسمت تقسیم نمائیم، اینگونه می شود:

1-یک قسمت برای خواب انسان است که در همه انسان ها مشترک است و کودک و جوان و بزرگسال و مرد و زن ندارد همه به آن احتیاج دارند گاهی کمتر و گاهی بیشتر که گذراندن آن جزئی از عمر ما محسوب می گردد.

2-قسمت دوم زمان در کودک و نوجوان و جوان صرف تحصیل میشود و برای بزرگسالان صرف کار و اشتغال جهت تامین روزی خانواده که این هم بطور معمول در اکثر جوامع حالت مشترک را دارد منتها با کیفیت و کمیت متفاوت .

3-قسمت سوم بخشی است که برای امور شخصی افراد ضرورت دارد که باشد و آن ها هم برای زندگی کردن است که مجموعه ای است از ارتباطات بین ما و خانواده ، فامیل و جامعه و غیره که براساس نوع فرهنگ ها شیوه بهره گیری از آن متفاوت است و می تواند عنصر موثری باشد در ایجاد گسترش ارتباطات ما با عناصر مختلف حاضر در جامعه.در این قسمت بخشی از زمان ما صرف زندگی در منزل می شود در جمع خانواده که باهم بودن باهم خوردن غذا و باهم زندگی کردن که از نسل بزرگ تر به کوچک تر تجربه ها و فرهنگ های شفاهی منتقل می شود که البته این زمان هم زمان بسیار مفیدی است برای هر فرد و یا هر خانواده که در وقتی دیگر باید درباره آن سخن گفت.

4- و اما قسمت آخر زمانی از عمر ما در یک شبانه روز را شامل می شود که نه خواب است نه کار است و نه تحصیل و نه زندگی باهم در خانواده و جامعه که امروزه از آن تعبیر به اوقات یا زمانهای فراغت ما انسانها میشود که به آن ((اوقات فراغت )) هم گفته می شود این زمان هم جزئی از عمرماست که در شبانه روز چه از آن بهره گیری نمائیم چه بهره گیری نکنیم خود به خود می گذرد و مسیر خود را طی می کند . خوشا به حال آن کسی که از آن درست و بهینه استفاده می نمایند.

تا اینجا شناختیم که اوقات فراغت، بخشی از عمر ماست.

حال باید بیندیشیم و آن را بیشتر بشناسیم و راه صحیح استفاده از آن را پیدا کنیم. این مسیر البته نیاز به راهی دارد، نیاز به دانشی دارد، نیاز به تجربه ای دارد، نیاز به مشاوری امین دارد و صد البته نیاز به برنامه و برنامه ریزی و منابع مالی و مادی دارد.

برخورد افراد و جوامع مختلف با این مسئله کاملاً متفاوت است و هر یک نگاهی خاص براساس دارایی خود به آن دارند. در ایران پس از انقلاب اسلامی در یک نگاه اجمالی تفاوت های بسیار زیادی در این مورد با زمان قبل از انقلاب شاهد هستیم. حتی تفاوت بین امروز و 10 سال پیش کاملاً مبرهن است.

بطور کلی برخی این زمان را مختص تفریح و استراحت بیشتر می دانند. برخی برای کسب روزی بیشتر آن را صرف می کنند، برخی برای کسب تجارب و مهارت های بیشتر و برخی هم برای افزودن به دانش و علم خود از آن بهره می گیرند. تفاوت بین استفاده از زمان های فراغت در زندگی ما در زمان های گذشته و امروز براساس ابزار و فناوری موجود است و هر چه جلوتر می رویم این تفاوت آشکار تر می گردد.

سوال:

الف) برای کل جامعه چه تدبیری داشته باشیم؟

ب) برای کودکان قبل از سن مدرسه چه برنامه ای ضرورت دارد؟

ج) برای نو جوانان چه برنامه و فعالیتی را باید تدارک کرد؟

د) این مسیر را برای جوانان چگونه ترسیم کنیم؟

ه) برای زوج های جوان بهترین گزینه ها و برنامه ها چیست؟

و ) برای بزرگسالان شاغل این اوقات باید چگونه سپری شود؟

ذ) برای بزرگسالان غیرشاغل(بازنشستگان ) این طریق باید چگونه طی شود؟

البته برای هر یک متخصصین امر باید عالمانه تحقیق و پژوهش کرده، اهدافی را مد نظر قرار دهند و در چارچوب فرهنگ ملی و دینی خودمان برنامه ریزی کنند که هر یک چگونه از این زمان عمر بهره ببرند تا میزان بهره وری از عمر در هر یک از آحاد جامعه رشد و پیشرفت کند.

عناصر مهم برای رسیدن به یک برنامه جامع در این زمینه عبارتند از:

1- ایجاد شناخت در آحاد افراد جامعه و وقوف به اهمیت آن و قدر شناسی درست از نعمت عمر با استفاده مناسب از آن که به نوعی شکر الهی را با خود به همراه داشته باشد.

2- برنامه ریزی اصولی در این زمینه توسط اهل فن.

3- فرهنگ سازی مناسب با توجه به نیاز های متفاوت در جامعه.

4- فراهم کردن زیر ساخت ها و منابع لازم برای دسترسی آسانتر به امکانات و تجهیزات کافی برای رسیدن به اهداف برنامه.

5- ایجاد حرکت جهادی جهت آگاهی بخشی به جامعه برای اختصاص بخشی از درآمد خانوار در سبد هزینه آنها به اوقات فراغت برای افراد مختلف در خانواده.

غفلتی که امروز میان جامعه در حال شیوع است، این که همگان فکر می کنند برنامه ریزی برای اوقات فراغت باید:

الف)برای زمان خاصی باشد، مانند تابستان

ب)برای سن خاصی از افراد باشد، مانند سنین دانش آموزان و دانشجویی.

این مهمترین ایراد امروز دستگاه های متولی این امر است که بخشنامه ها در این زمینه فقط و فقط برای این 2 موضوع صادر و به دنبال آن ترتیب جلسات و برنامه ریزی ها و غیره پشت سر آن است و با اقدام بسیار محدود و معدود.

ما باید اکنون از این 2 غفلت رهایی یابیم و خوب بدانیم که اوقات فراغت در طول سال است یعنی بخش چهارم عمر ما در یک شبانه روز (یعنی همان 6 ساعت اوقات فراغت ) در طول یک سال و در فصل های مختلف وجود دارد که معمولاً به آن کم توجهی می شود.

اگر ما این 6 ساعت را بخشی از زمانی بدانیم که باید صرف پیشرفت منابع انسانی ما در جامعه به صورت داوطلبانه گردد، چقدر می تواند در توانمند سازی نیروی انسانی موثر افتد و چقدر می تواند باورها و مهارت های ما را توسعه دهد.

و اگر این اتفاق نیفتد چه خسارت بزرگ گریبان ما را می گیرد و چقدر در نزول توانایی و دانایی ملی ما تاثیر گذار خواهد شد. برای توجیه بیشتر در قالب آمار سخن بگوئیم:

اگر ایران عزیز ما دارای 20 میلیون جوان است و اگر برای توانمند سازی این 20 میلیون بخواهیم کاری کنیم، می شود 120000000=6*20000000 نفر ساعت فرصت بهینه سازی و توانمند سازی بخش اعظم نیروی پر کار و با تحرک جامعه را در دسترس داریم و البته اگر برای این 6 ساعت برنامه داشته باشیم.

حال اگر برای یک ساعت آن برنامه داشته باشیم، خوب آمار می شود:

نفر ساعت 20000000 = 1 * 20000000

حال چقدر بهره گرفته ایم و چقدر خسارت در نفر ساعت داریم. حدود 10 میلیون نفر ساعت خسارت توسعه نیروی انسانی را در پیش داریم.

اگر این آمار برای کل جمعیت 85 میلیون جمعیت ایران اسلامی در نظر بگیریم، خسارت بسیار بزرگتر می شود.

بنده امیدوارم روزی شخصیت بزرگواری به این امر قیام کند، همانگونه که در زمینه سواد آموزی اقدام شد و درصد با سوادی در کشور سال به سال بیشتر و بیشتر شد و یا در زمینه اشتغال همین روش را دارند عمل می کنند.

امیدوارم روزی برسد و تحقیقی ملی صورت بگیرد که در این 6یا4 ساعت اوقات فراغت تعیین کند که میزان بهبود اوقات فراغت در هر شهرستان چند درصد افراد در سنین مختلف را پوشش می دهد و چقدر در این زمینه عقب هستند تا هم موجب تحریک آحاد افراد جامعه باشد و هم موجب دغدغه مسئولین محترم تا به این موضوع در طول یکسال بپردازند نه در مقطعی خاص. به گونه ای که دستگاه های مسئول در رقابت با هم بتوانند تنوع بیشتر در شیوه های غنی سازی اوقات فراغت و زیر ساخت های آن و منابع مالی و انسانی آن فراهم کنند.

اهل خرد به خوبی درک می کنند که چه گفته شد و اوقات فراغت چقدر می تواند در توسعه علمی، مهارتی، تجربی، اخلاقی، اختراع، ابداع و ابتکار در جامعه مفید واقع شود.

متخصصین اهل فن به این موضوع با این نگاه بپردازند که واقعاً «اوقات فراغت اوقات دانشمند پروری»، « اوقات قهرمان پروری» و «اوقات تولید ایده» است.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار