سپاس وستایش خداوندی که خرد را در وجود انسان نهاد تا با آن،جاده زندگی خویش را همواره روشن نگه دارد و در مقابله با ناملایمات و فراز و نشیب ها از این چشمه فروزان بهره گیرد و نمودهای خردورزی همانند دوستی،محبت،مشورت،صبر و ...را در وسعت نگاه خویش گسترش دهد.

کیمیای خرد

به گزارش گلستان ۲۴؛ توجه به گوهر گرانبهای خرد در طول تاریخ چه بسا از خرابی ها و نابهنجاری ها جلوگیری کرده،جامعه را به رشد و تعالی رسانده است و مردم،درکنار هم و در کنار فرمانروایان خود به زندگی آسوده پرداخته اند.گاهی بی توجهی به کیمیای خرد، مس وجود انسان را از تبدیل شدن به زر آرامش باز داشته ،باعث نا آرامی خود و جامعه شده است.خرد نعمت بسیاربزرگی است که خداوند متعال آن را در انسان به ودیعه گذاشته است.خرد،نوعی بصیرت و آگاهی است که به وسیله آن می توان راه را از بیراهه و درستی را از نادرستی تشخیص داد.

خردگرایی و خردورزی از اندیشه های قدیمی فرهنگ ایرانی است؛ زیرا فرهنگ ایرانی لازمه رستگاری و سعادت را خرد می داند. نوروز باستانی ایران که همراه با آیین های زیباست گوشه ای از خردورزی را به نمایش می گذارد.تمییز کردن خانه ها قبل از تحویل سال،دیدو بازدید و احوال پرسی از همدیگر،مهربانی با بچه ها همه نمودهایی از خردورزی است.

خردورزی آثار پربرکتی به دنبال دارد.انسان خردمندنسبت به همه مسایل می اندیشد و سعی می کند زندگی اش را بر اساس عقل و خرد پیش ببرد.

امام صادق(ع) نیک حالی و تصدیق نکردن هرسخنی را از آثار خردورزی می داند و هرگاه از نیک حالی مردی مطلع شدید در نیکی خردش نظر کنید، چه اینکه مرد به سبب خردش پاداش می گیرد.(مجلسی،1277: 130)

عظمت فرهنگ و خردمندی ایرانیان را می توان در سخن گوهربار پیامبراکرم(ص)به وضوح مشاهده کرد ((علم اگر در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن خواهند رسید)). در پهنه ی ادب فارسی،شاعران و نویسندگان زیادی بوده اند که توجه ویژه ای به خرد و اندیشه داشتند. حکیم ابوالقاسم فردوسی، ناصرخسروقبادیانی، سعدی شیرازی، نظامی گنجه ای، ابوالفضل بیهقی، عنصرالمعالی و...در اشعار و نوشته های خود سوار بر اسب دانش در میدان خردورزی جولان داده اند.

حکیم فردوسی، شاعری خردگراست و خرد را سرچشمه تمام خوبی ها می داند و آغاز کلامش را با این بیت شروع می کند:

به نام خداند جان و خرد               کزین برتر اندیشه برنگذرد

او می گوید:کسی که از خرد و عقل خود،خوب استفاده نکند از کار و عملکرد خویش ناراحت و رنجیده می شود و اسیر بی خردی خود می گردد و نمی تواند در جهان شاد و آرام زیست کند.

کسی که خرد را ندارد ز پیش                  دلش گردد از کرده خویش ریش

ازویی به هر دو سرا ارجمند                      گسسته خرد پای دارد به بند

خرد جسم و جانست چون بنگری             تو بی جسم شادان جهان نسپری(فردوسی،1373: 1)

خرد همچون آیینه ای صاف و زلال است که خوبی ها و راستی ها را به ما نشان می دهد و ما به وسیله خرد می توانیم مانع زنگ زدگی آیینه دل توسط هوای نفس شویم.نکته بسیار مهم این است که انسان خردمند می بایست اهل عمل باشد و دانسته های خود را عملی کند.اگر عالمی به چیزهایی که می داند و می گوید،عمل نکند عملش بی ارزش است.به قول سعدی شیرازی،عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل.چه بسیار خردمندانی که آن چه را به مردم می گویند خود بدان عمل نمی کنند.

امام علی(ع)می فرمایند:دانشمندان دو گروهند:یکی علم خود را با عمل ارا ئه می دهد و این پیروز و درستکار است و دیگری علم خود را بدون عمل ارائه می دهد و این نشانه هلاکت و نابودی است.(کلینی،1385: 101)

یکی از نویسندگان بزرگ ایران در قرن پنجم هجری،ابوالفضل بیهقی است که ترازوی تشخیص خوبی از بدی و نیکوکاری را از بدکرداری،عقل و خرد می داند.او در جلد ششم کتاب خود،تاریخ بیهقی،نوشته اش را با خرد آغاز می کند:

((پس ابتدا کنم بدان که بازنمایم که صفت مرد خردمندعادل چیست تا روا باشد که او را فاضل گویند و صفت مرد ستمکارچیست تا ناچار او را جاهل گویند و مقرر گردید که هرکس خرد او قوی تر،زبان در ستایش او گشاده تر،و هر که خرد وی اندک تر،او به چشم مردمان سبک تر)).(بیهقی،1381: 154)

خرد،داروی بسیار مهمی برای روح انسان است.انسان از دو قسمت تشکیل شده است:یکی روح و دیگری جسم.بیماری جسم نیاز به طبیب دارد.بیماری روح هم نیاز به طبیب دارد.بیهقی در کتاب خود خرد را داروی نفس و روح انسان می داند،همانطور که گیاهان دارویی را عامل برطرف کردن بیماری جسم.بنابراین آن چه که طبیب برای روح انسان تجویز می کند،داروی خرد و تجربیاتی است که دیده یا مطالعه کرده است.انسان خردمند کسی است که ابتدا به درمان روح بپردازد بعد درمان جسم،زیرا روح اصل است و جسم،فرع.

عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندر از دیگر نویسندگان ایرانی است که در کتاب قابوس نامه، انسان بی هنر را هم برای خود هم برای دیگران بی سود می داند.انسان دارای اصل و نسبی که بی خرد و بی هنر باشد شاید بخاطر اصل و نسب مورد احترام مردم باشد،اما بهتر آن است که تلاش کند تا خردمند و باهنر شود چرا که گوهر تن(خرد و فضیلت های اخلاقی) از گوهر اصل و نسب بهتر می باشد.او درباره اهمیت خرد     می گوید:((جهد کن تا بخرد توانگر باشی که توانگری خرد از توانگری مال بهتر باشد و جاهل از مال زود مفلس شود و مال خرد را دزد نتوان بردن و آب وآتش هلاک نتواندکردن)).(عنصرالمعالی،1378: 26)

میدان خردورزی،بسیار وسیع و گسترده است.درایت و عاقبت اندیشی،مشورت،خویشتن داری،مصلحت اندیشی،احترام و قدردانی،صداقت و راستگویی،قناعت،شجاعت،عدالت،صبر و بردباری،نیکی کردن،عادل بودن،بخشندگی،فرمانبرداری از خداوند،آزاداندیشی،پرهیز از بیهوده گویی،علم آموزی همه از نمودهای خردورزی است.

انسانی می تواند خردمند باشد که این ویژگی ها را در خود تقویت کند.امروز تمام مشکلاتی که در جهان وجود دارد ناشی از خارج کردن عقل و خرد از دایره تصمیم گیری و مسلط کردن هوای نفس بر میدان وجود است.خردمندی کیمیای صلاح و درستی و همچنین درّ گرانبهای دریای زندگی است.امیدهست همه ما بتوانیم از صدف دل،گوهر زیبای خرد را استخراج کرده،در زندگی از فواید آن بهره مند شویم.

محمدرضا باقری

کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی

منابع

-بیهقی،ابوالفضل محمدبن حسین،(1381)،تاریخ بیهقی،به کوشش خلیل خطیب رهبر،تهران:نشرمهتاب

-عنصرالمعالی کیکاوس بن اسکندر،(1378)،قابوس نامه،به اهتمام و تصحیح غلامحسین یوسفی،تهران:انتشارات علمی و فرهنگی

-فردوسی،ابوالقاسم،(1373)،شاهنامه تصحیح عباسی،محمد،انتشارات فخر رازی

-کلینی،محمدبن یعقوب،(1385)،اصول کافی مترجم آیه اللهی،سیدمهدی،تهران،جهان آرا

 

ارسال نظر

آخرین اخبار