یادداشتی به قلم دکتر حسن بیارجمندی:

آقازاده ها یا همان حاملان ژن های برتر ، افرادی هستند که اگر در یک نظام اداری سالم و مبتنی بر اصول برابری و مساوات و نیز شایسته سالاری اداری قرار گیرند، امکان پیشرفت همچون طی مدارج عالی علمی ، استخدام در مشاغل حساس و ارتقای سریع شغلی بالاخص دستیابی به کرسی های مدیریتی و یا بهره مندی از رانت های مختلف اقتصادی را ندارند .

ژن‎های برتر و شجره‎های ملعونه فساد، تبعیض و فقر در کشور

به گزارش گلستان 24؛ دکتر حسن بیارجمندی در یادداشتی در خصوص نظام اداری و مدیریتی کشور و نقش آقازاده ها در آن نوشت :

قاعده یا قانون خاک و خون از شیوه‌های اعطای حق شهروندی یا تابعیت است.

بر اساس قاعده خاک ، هر فردی که در قلمرو سرزمینی یک کشور زاده ‌شود شهروندی آن کشور به او اعطا و از حقوق آن بهره مند می شود .

این قاعده در برابر قاعده خون است ؛ بر اساس این قاعده اخیر هر فردی که از اتباع یک کشوری متولد شود ، تابعیت آن کشور را دارا می‌ گردد .

البته اکثر کشورها نیز تلفیقی از قاعده خاک و خون را در نظام تابعیتی خود گنجانده‌اند .

همین خاک و خون که پیش از نظم مبتنی بر وستفالی ، خود مایه برتری فرد و افرادی بر فرد و افراد دیگر بود ؛ در نظم کنونی منشا یک رابطه سیاسی ، حقوقی و معنوی فرد به دولتی معین می گردد که متاثر از آن هم حقوق آمره ای برای تمام اتباع بطور مساوی و تکالیفی برای دولت ها در تامین و حمایت از آن وضع نموده اند تا همگان بطور برابر از همه حقوق انسانی ، سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی برخوردار شوند.

اما « ژن برتر » یا « ژن خوب » اصطلاحی است که اخیرا در واکنش به اظهارات یکی از آقازاده ها وارد واژگان فرهنگ سیاسی کشور شد و برای افرادی بکار برده می شود که با با بهره گیری از رانت خون و در بعض موارد خاک ( اهل فلان استان یا شهر ) موفق به جذب و استخدام و نیز ارتقای بی پایه و اساس شغلی ، مدیریتی و ... می شوند یا با اخذ امتیازات ویژه یا دور زدن قانون یا خلاء های قانونی به ثروت و قدرت می رسند .

کاخ نشینی و کوخ نشینی

در جریان نهضت و ابتدای پیروزی انقلاب ؛ اصطلاح « کاخ نشینان » و نقطه مقابل آن « کوخ نشینان » برای نشان ‌دادن تفاوت دو گروه عمده اجتماعی در ایران مطرح شد.

منظور از کاخ نشینان جمعیتی بود که به دلایل وابستگی های خونی ( وابستگان به سلطنت ) یا خاک ( وابستگان قومی و محلی به سلطنت ) از امتیازات ویژه آموزشی عمدتا خارجی بهره مند و در موقعیت‌ های مدیریتی بالاتر بدون طی کردن روند قانونی ، در جهت تامین مطامع سلطنت قرار می‌گرفتند در حالی‌ که کوخ نشینان در بخش ‌های مختلف ، درگیر فعالیت ‌های یدی در چارچوب نظام ارباب و رعیتی بودند.

ورود آقازاده ها به فضای سیاسی اجتماعی کشور

در همان سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی نظام اجتماعی مبتنی بر کاخ نشینی و کوخ نشینی درهم شکست . اما بعد از پایان جنگ تحمیلی و ورود کشور به عرصه سازندگی ، واژه آقازاده ها وارد فضای اجتماعی و سیاسی کشور شد .

به مرور زمان این اصطلاح به حدی جا افتاد و شناخته‌ شد که در بررسی ابعاد پنهان و پشت پرده جرایم سازمان یافته و باندی اقتصادی و وابسته به احزاب و گروه های سیاسی ، اصطلاح « آقازاده » به کار می رفت که به انواع رانت های اطلاعاتی امنیتی و اقتصادی و سیاسی آلوده بودند .

این اصطلاح بطور خاص هیچ گاه از ساحت اداری و اجرایی کشور رخت نبست و در گذر زمان از یک جایگاه فردی در بستر فعالیت های اقتصادی به یک طبقه ‌بندی اجتماعی سیاسی پرنفوذ و قدرتمند مبدل شد که ویژگی بارز آن دخالت های خاص و اثرگذار در انتخابات ها بود.

بنابراین گروه اجتماعی مدنظر که در نظر اول ، ذیل عنوان آقازاده ها طبقه ‌بندی می ‌شدند ، از منظری دیگر و واقع گرایانه تری ، در دو گروه عمده تر قابل تمیز بودند : آقازاده های آلفا و آقازاده های بتا .

مروری بر نظام های اداری و مدیریتی سالم و ناسالم

در یک نظام اداری و اجرایی سالم و پاک و نیز بدور از آفات بوروکراتیک و در یک روند قانونی و طبیعی ، کارمندان نیازمند اثبات شایستگی و طی دوره های خاص تخصصی و آموزشی مرتبط هستند .

اما در نظام اداری تحت سلطه آقازاده های آلفا و نفوذ آقازاده های بتا ، با فاصله گرفتن مفرط از شاخص ‌های یک نظام اداری شایسته سالارِ تحت حاکمیت قانون و نزدیک شدن به نظام اداری نردبانی ، حتی افراد اومگا فقط به صرف نوع ارتباطات با آقازاده های آلفا و بتا و بدون داشتن ویژگی های نخبگی ، وارد چرخه مدیران عالی اداری - اجرایی می‌شوند و حتی به سطح وزارت و ... ارتقا می یابند و علیرغم ضعف های مدیریتی مفرط حفظ می شوند .

اینکه فردی در شرایط عادی نسبت به دیگر افراد جامعه ( مثلا در قشر فارغ التحصیلان بیکار ) و یا کارمندی نسبت به دیگر همکاران خود هیچ‌گونه امتیاز خاص و ویژه علمی و فنی - مهارتی نداشته باشد اما فقط به دلیل همین ویژگی آقازادگی و خدمت به آقازاده های آلفا و بتا ، وارد چنین چرخه ای می‌شوند ، کم کم ورود و خروج به چنین چرخه ای و بعبارتی گردش آقازاده ها را یک حق و ناشی از ژن برتری می دانند که حامل آن هستند !

در حالی که همین آقازاده ها یا همان حاملان ژن های برتر ، افرادی هستند که اگر در یک نظام اداری سالم و مبتنی بر اصول برابری و مساوات و نیز شایسته سالاری اداری قرار گیرند، امکان پیشرفت همچون طی مدارج عالی علمی ، استخدام در مشاغل حساس و ارتقای سریع شغلی بالاخص دستیابی به کرسی های مدیریتی و یا بهره مندی از رانت های مختلف اقتصادی را ندارند .

بروز شکاف طبقاتی و تبعیض در نظام اداری ناسالم

لذا طبیعتا هر چه معیار پیشا وستفالی خون و خاک در نظامات اداری رسوخ و بر روابط اداری حاکم گردد ؛ جامعه نیز از مسیر تعالی و تکامل خود خارج و بطور ملموسی به فساد و تبعیض مبتلا می گردد که برآیند اصلی آن در سطح عامه شکاف طبقاتی و گسترش فقر و در سطح خاص ( نخبگان ) شاهد ظهور دو طبقه اجتماعی می گردیم :

1- طبقه اول نخبگانی هستند که با ناامیدی از ارتقای شغلی و بهبود وضعیت اقتصادی و رفاهی خود از کشور مهاجرت می کنند . ( فرار مغزها )

2- طبقه دوم که عمدتا نخبگانی هستند که به هر دلیلی حاضر به مهاجرت از کشور نیستند ؛ خود به دو یا چند طبقه دیگر تقسیم می شوند:

الف) طبقه ای که خروج از چنین وضعیتی را در گرو پیوستن به باند آقازاده ها در حوزه های مختلف می دانند و از طریق آقازاده های بتا با آقازاده های آلفا ارتباط برقرار کرده و ارتقای خود و حفظ منافع خود را در اومگا بودن خود در این طبقه تعریف می کنند .

ب) طبقه ای که با مقاومت در برابر چنین وضعیتی به عرصه هایی که امکان فعالیت های مستقل وجود دارد پیوسته و با ارتباط با نهادهای حاکمیتی قلمرو خود را حفظ و مصونیت می بخشند .

اما از میان همین افراد ، طبقه ای شکل می گیرد که با علم به هزینه داشتن کنشگری هایی از جنس انقلابی گری پای به عرصه مبارزه با فساد و تبعیض و فقر می نهد که این در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی اساس و محور اصلاحات است :

" اساس اصلاحات این است که ما با فقر و فساد و تبعیض مبارزه کنیم . هر اصلاحاتى - اگر واقعا اصلاحات باشد - بر محور این مى‌چرخد. " ( ۱۳۸۱/۰۴/۲۶ بیانات در دیدار جمعی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش‌)

و با وجود آن است که اصلاحات واقعی در این کشور تحقق خواهد یافت :

" اصلاح واقعى در این کشور این است که فقر ریشه‌کن شود ؛ تبعیض وجود نداشته باشد و فساد ادارى و اقتصادى نباشد." ( ۱۳۸۱/۰۵/۰۵ بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار اعضای ستادهای نمازجمعه)

نقشه و راهبرد ورود و حل مشکل نظام اداری و مدیریتی ناسالم

همه نکات مورد اشاره فوق ، ما را به این مساله رهنمون می سازد که تنها راهبرد و نقشه راه در ورود به چنین عرصه ای با این وضعیت بغرنج 3 راهکار ذیل است و همانطور که امام خامنه ای ۱۵ سال پیش در پاسخ به نامه‌ی مرحوم آیت‌الله طاهری نوشتند : " اینها مطالب حقّی است که اینجانب در چند سال اخیر بارها در اجتماعات عمومی و نیز در دیدار مسئولان ذیربط درباره‌ی آن هشدار داده و بسیج همه‌ی امکانات را برای مبارزه با فقر و فساد و تبعیض از همه خواسته‌ام.

اکنون هم معتقدم جز با جهادی مخلصانه و برخاسته از احساس درد و احساس خطر ، این شجره‌های ملعونه قلع نمی‌شود و این محتاج همکاری و همصدایی همه ، بخصوص صاحبان موقعیتهای حکومتی و اجتماعی است . "

امروز برای رفع مشکلات مردم سه امر محوری وجود دارد :

1- یکی تولید کار و اشتغال برای نسل جوان پراستعداد و پرشمار این کشور است که مشکلات زندگی را از دوش بخش مهمی از مردم ما بر می‌دارد .

2- دوم مبارزه با فساد اقتصادی در دستگاهها است که اگر عزم همگانی بر آن قرار نگیرد همه‌ی تلاشهای دولت کنونی و دولتهای قبلی را خنثی و دستاوردهای نظام مقدس ما را ضایع می‌سازد و فاصله طبقاتی را عمیق و منابع محدود ملّی را به خورد متجاوزان به حقوق ملت می‌دهد.

3- سوم و از همه مهمتر وحدت ملّی و یکصدایی مسئولان و خواص است که اگر مخدوش شود هیچ حرکت سازنده به سامان نمی‌رسد. مردم فداکار و مؤمن ما بحمداللَّه در زیر پرچم اسلام و انقلاب متحدند . ( ۱۳۸۱/۰۴/۲۰ )

انتهای پیام /

ارسال نظر

آخرین اخبار