تاریخ ثابت کرده است که «داعش» و «وهابیت سعودی» در دو ویژگی تروریستی و مزدور بودن دو روی یک سکه‌اند.

«داعش» و «وهابیت سعودی» دو روی یک سکه

به گزارش گلستان 24، «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه بر مواضع کشور متبوعش در ارتباط با حاکمیت ملی و تمامیت ارضی همچنان پافشاری می‌کند.

مذاکره با آمریکا از دید وی ممکن است، اما حاکمیت ملی و تمامیت ارضی سوریه خط قرمز است. از دید اسد، عربستان و ترکیه با توجه به نقش آشکار و عیانی که در بحران سوریه داشتند، هم پیمان اصلی داعش هستند، از این سخنان اسد نه تنها می‌توان به کُنه آنچه در سوریه جریان دارد، بلکه کل منطقه پی برد.

پرونده سوریه با توجه به عمق استراتژیکی‌اش، همچنان یکی از سخت‌ترین چالش‌ها در محاسبات آمریکایی‌هاست و در این میان اگرچه مناقشه‌های بسیاری میان قدرت‌های جهانی برای پایان دادن به بحران سوریه صورت گرفته است، اما قضیه‌ای که دستیابی به راه حلی برای پایان این بحران را با مشکل مواجه کرده، گروه‌های تروریستی هستند، چون آمریکا خواهان انتقال این گروه‌ها به نقطه‌ای از جهان عرب است که تاثیری بر روند جاری در منطقه یعنی تقسیم آن به نحوی که به منافع رژیم صهیونیستی خدمت کند، نداشته باشد و بالطبع این ترسیم مجدد مرزهای منطقه‌ای بیش از هرچیز باید دو بُعد امنیتی و جمعیتی را در نظر داشته باشد.

در این بین عربستان سعودی و ترکیه آشکارا بدنبال مانع تراشی در قبال گرایشات آمریکا برای آغاز بحث و مناقشه دستیابی به راه در سوریه هستند و تلاش‌های آنکارا و ریاض در این مرحله براین امر متمرکز است، اگرچه آمریکا تلاش می‌کند، در محاسبات خود منافع این دو کشور که از ابتدای بحران سوریه شریک آمریکا و مطیع واشنگتن و تل‌آویو بودند، را حفظ کند.

آنچه هم اکنون در یمن جریان دارد، این باور را بوجود آورده که آمریکا و هم پیمانان منطقه‌ایش تلاش دارند، گروه‌های تروریستی و از جمله تکفیری را به کشور یمن در جنوب جزیره العرب منتقل کنند تا تحت نظر و اشراف آمریکایی‌ها به حیات خود ادامه دهند و در زمان نیاز بار دیگر در پرونده سوریه مورد استفاده قرار گیرند.

این یکی از مهمترین دلایلی بود که دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا را واداشت تا به سمت تشدید بحران در یمن سوق یابند و در این بین اگرچه عربستان سعودی حملات خود را با هدف ایجاد پوشش هوایی مناسب برای حمایت از گروه‌های تروریستی و توسعه و گسترش نفوذ آنها در یمن انجام می‌دهد، اما موقعیت استراتژیک یمن و از جمله تنگه باب المندب و اهمیت بسیاری که این کشور در جنگ نفت دارد، موجب شده تا نگاه طرف‌های درگیر در این کشور به منابع انرژی و راه‌های انتقال آن جلب شود.

منطق حکم می‌کند که کشورهای درگیر در پرونده سوریه در بخشی از مذاکرات خود جهت دستیابی به راه حل برای این پرونده، به این موضوع نیز توجه داشته باشند تا به این ترتیب به این نتیجه رسید که امکان دور نگهداشتن کشورهای دارای موقعیت استراتژیک از درگیر‌ی‌ها و منازعات بین المللی وجود ندارد.

بنابراین لازم بود تا در کشورهایی همچون لیبی و یمن آتش جنگ و منازعات داخلی برافروخته شود تا امکان تسویه بحران در منطقه‌ای دیگر فراهم شود، این سیاستی بود که تا اوایل قرن بیستم و به ویژه در دوره پس از جنگ جهانی اول از سوی قدرت‌های جهانی دنبال می‌شد، به گونه‌ای که موضوع اصلی مناقشات آنها در آن برهه از زمان را انرژی به خود اختصاص می‌داد و براین اساس بود که منطقه بین کشورهای استعماری تقسیم شد.

اما تشکیل رژیم صهیونیستی در مرحله پس از جنگ جهانی دوم، نزاع بین المللی در خاورمیانه معنا و مفهوم دیگری یافت و در ضرورت حمایت از رژیم صهیونیستی برای خلاص شدن از مسئله «یهود» خلاصه شد.

بنابراین در عمق دو پرونده سوریه و یمن، قضیه حفظ موجودیت رژیم صهیونیستی نهفته است، در محاسبات واشنگتن سوریه پاشنه آشیل در شمال مرزهای سرزمین‌های اشغالی را تشکیل می‌دهد، بخصوص آنکه استراتژی سوریه همواره بر آزادسازی سرزمین‌های اشغالی استوار بوده تا از این حیث بین سوریه و ایران و حزب الله همسویی اعتقادی و استراتژی ایجاد شود، همسویی که در یمن به واسطه جنبش انصار الله نیز مشاهده می‌شود، در حالی‌که این جنبش بر آبراهی تسلط دارد که کمک‌های جمهوری اسلامی ایران به نیروهای مقاومت منطقه از آنجا عبور می‌کند، پس طبیعی است که رژیم صهیونیستی بدنبال بستن دریای سرخ به روی کمک‌هایی باشد که به مقاومت فلسطین و لبنان می‌رسد.

تجربه رژیم صهیونیستی در کنترل تونل‌ها با همکاری دولت مصر با هدف محاصره بیش از پیش مقاومت فلسطینی نه تنها موفق نبوده، بلکه موجب رشد افراط گرایی و حضور گروه‌های تروریستی در نوار مرزی شده است.

علاوه بر اینکه رژیم صهیونیستی تمایل بسیار دارد، به نقشه راه‌های کمک رسانی دستگاه‌های اطلاعاتی ایران و سوریه و حزب الله که به واسطه آنها سلاح را به دست مقاومت در عمق سرزمین‌های اشغالی می‌رساند، دست یابد.

تمام آنچه گفته شد، رژیم صهیونیستی را وامی‌دارد تا شرکای خود بویژه عربستان سعودی را به سمت اشغال یمن تحریک کند. این درحالی است که رژیم سعودی نیز ادامه فعالیت مقاومت را برملا کننده ادعاهای این رژیم در رهبری جهان اسلام و منافع امت اسلامی می‌داند. جهان اسلامی و عربی چگونه می‌تواند، باور کند، عربستان سعودی حامی جهان اسلام و قضایای آن باشد.

سرانجام اینکه از سخنان رئیس جمهوری سوریه آشکار می‌شود که وهابیت همان معتقدات داعش در جنگ علیه مسلمانان است و تاریخ گواه این امر است، به همین دلیل اسد به تمام کشورهای جهان تاکید می‌کند که داعش و رژیم سعودی به جهت حمایت از تروریسم و مزدوری برای رژیم صهیونیستی دو روی یک سکه‌اند.
هم اندیشی

ارسال نظر

آخرین اخبار