در رکعت سوم و چهارم نمازهای واجب ذکر تسبیحات اربعه تشریع شده است. علت نامگذاری این ذکرهای مقدس به تسبحیات اربعه برخورداری از تسبیحات چهار گانه است که با سه مرتبه تکرار آنها در هر رکعت از نماز دوازده مرتبه بهترین تسبیحها مورد توجه و تکرار نمازگزار قرار می گیرند.

فلسفه زیبای قنوت نماز و تسبیحات اربعه
به گزارش گلستان ۲۴؛ امیر المؤمنین علی (ع) می فرمایند:«فرض الله الایمان تطهیرا من الشرک، و الصلاة تنزیها عن الکبر، و الزکاة تسبیبا للرزق، و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق، و الحج تقربة للدین، و الجهاد عزا للاسلام، و الامر بالمعروف مصلحة للعوام و النهى عن المنکر ردعا للسفهاء»
 
خداوند، ایمان را براى پاک شدن دل ها از آلودگى کفر و شرک، و نماز را براى پاک بودن از سرکشى و نافرمانى واجب کرد، زکات را وسیله ای براى روزى مستمندان، و روزه را وسیله ای براى آزمایش اخلاص بندگان قرار داد، حج را براى نیرومند شدن دین، و جهاد را براى شکوه و سربلندى اسلام واجب ساخت، امر به معروف را بخاطر اصلاح توده ناآگاه مردم، و نهى از منکر را براى باز داشتن افراد بى خرد، از کارهاى زشت و گناه آلود مقرر کرد. (حدیث ۲۵۲ نهج البلاغه).
 
«فلسفه احکام»
التزام به بیان فلسفه و علت برای - همگی - عبادات و احکام و سایر شؤون دینی و تطبیق پاره ای از آیات قرآن کریم با علوم قدیم، یا جدید نه تنها دارای سود و مصلحت نیست، بلکه از نظر کلی و اصولی زیانهای بسیاری را متوجه پیروان دین می کند و گاهی دلیلی بدست مخالفان می دهد.
 
اگر بیان فلسفه و علل احکام ضروری می بود، به یقین خود شارع مقدس که از هرکس به فلسفه و علت احکام و قوانین دینی و دنیایی آنها داناتر است، باید پیش قدم می شد و همه آنچه مایه رستگاری مردم بود را به آنان ابلاغ می فرمود و به بیان فلسفه و علت احکام که موضوعی بسیار مشکل است نیز می پرداخت. نه اینکه بیان آنها را به پیروان خود که از درک و فهم آنها عاجزند واگذار کند. اگر کسی ادعا کند که پیغمبر اسلام(ص)بیان فلسفه احکام را به دانشمندان دینی واگذار کرده است، در حقیقت به پیغمبر اسلام بطور ضمنی نسبت بی عدالتی و بی انصافی داده است، زیرا به آنان تکلیف ما لا یطاق (انجام عملی که کسی طاقت بر انجام آن ندارد) تحمیل کرده است و مقام شامخ پیغمبر اسلام (ص) و جانشینان بزرگوارش از اینگونه نسبتهای ناروا منزه است.
 
اصولا پیروان ادیان نباید و نمی توانند به فلسفه و علت احکام و قوانین دینی پی ببرند، زیرا اگر دارای آن رشد و کمال عقلی باشند که همچون انسان کاملی علت و فلسفه دقیق احکام و دستورات خدایی را بفهمند، دیگر نیازی به پیامبر و رسولی ندارند زیرا فهم و ادراک آنان در حد فهم و شعور پیغمبران است.
 
آنچه بر جوینده راه حق و حقیقت لازم است آن است که به اندازه توانایی و طاقت در جستجوی راه راست و دین و آیین درست کوشا و پویا باشد، و چون از راه دلیل و یقین بمقصود رسید و پیغمبر راست گفتار و راست کردار را شناخت و به احکام و دستورات خدایی او آگاه شد، دیگر بی چون و چرا باید به همه شرع و دستورات که از جانب خدا آمده است ایمان آورد و به آنها عمل کند و برای انجام دادن هر حکم و دستوری فلسفه و علت آن را نپرسد زیرا درک آنها برای پیرو و گرونده دین، فوق فهم و شعور می باشد. چنانکه وظیفه مریض، پیدا کردن طبیب حاذق و داناست و پس از آنکه به وی دست یافت و از او نسخه و دستور معالجه گرفت دیگر حق ندارد از وی فلسفه کیفیت معالجه و علت داروهای مخصوص را بپرسد زیرا اگر مریض دارای آن ادراک فهم باشد نیازی به پزشک ندارد.
 
شاید از نظر روانی و اعتقادی نیز صلاح عموم مردم در آن نباشد که فلسفه و علت واقعی عبادات را بدانند، بلکه کافی است که فقط از راه تصدیق گفته معصومین (ع) به آثار و ثمرات سودمند مادی و معنوی عبادات ایمان داشته باشند. در این صورت با شوقی فراوان تر و عقیده و ایمانی استوارتر به انجام دادان آنها می پردازند و پس از هر عبادت برای آنان صفا و روشنی باطن و دل پیدا می شود. ممکن است اگر به علت و فلسفه عبادات و احکام پی ببرند، دیگر آن صفا و خلوص از میان برود و از راه وسوسه نفسانی و خودخواهی گمان کنند که انجام دادن عبادات و احکام به نحوی که معین شده است ضرورت ندارد بلکه هر عمل و عبادتی که همان خاصیت و نتیجه را داشته باشد می تواند جای اعمال و عبادات منصوص دینی را بگیرد!
 
کسانی که عقیده دارند باید فلسفه احکام بیان شود، آن دسته از احکام را مدّ نظر دارند که فلسفه و علتشان از جانب شارع بیان شده است چرا که (ما یعلم تأویله الا الله،و الراسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا – تنها خداوند و راسخون در علم (معصومین) به علت اصلی احکام عالمند. سوره آل عمران آیه ۷) و در مواردی که علت حکم بیان نشده، شاید بتوانند دلائل و عللی ذکر کنند که تا اندازه یی قانع کننده باشد،ولی بطور قطع نمی توانند در تمام موارد و برای تمام اجزا و ارکان یک دستور و حکم دینی فلسفه و علت بیان کنند، و چون خود را ملزم به این کار کرده اند، در نتیجه، ممکن است در معتقدات خود سست شوند و رابطه عبد و معبود و مطیع فرامین الهی بودن را از دست بدهند.
 
احکام دین اسلام، با تمام جزئیات خود، دستورهایى هستند که خداوند براى بندگان مقرر کرده است. از اینرو، انجام دادن این احکام، وظیفه حتمى و قطعى مسلمانان است، و یک مسلمان مؤمن کسى است که دستورهاى واجب الاجراى خداوند را، بدون چون و چرا انجام دهد، و درباره آنها دچار هیچگونه شک و تردیدى نشود، هیچگونه سؤال و جوابى نکند، و هیچگونه دلیل و برهانى نخواهد.
 
با این حال، گاهى پیشوایان معصوم و امامان بزرگوار ما، علت منطقى و فلسفه فردى و اجتماعى این دستورها را تشریح کرده و درباره هر یک، توضیح کافى داده اند. تا هم غیر مسلمانان، به منطقى و مستدل بودن دستورهاى اسلام پى ببرند و بتوانند با دستورهاى ادیان دیگر مقایسه کنند، و هم مسلمان ها، با فلسفه احکامى که انجام می دهند آشنا شوند و فواید سازنده، آنها را بهتر و بیشتر بشناسند.
 
امام علی(علیه السلام) نیز، در این جمله هاى کوتاه و پر معنى، فلسفه ایمان، نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف، و نهى از منکر را تشریح فرموده، و درباره واجب بودن هر یک، توضیحى دقیق و عمیق داده است.
«فلسفه نماز»
قبل از پرداختن به فلسفه قنوت و تسبیحات که جزئی از نمازند، لازم است قدری بیشتر در مورد فلسفه نماز که پایه و اساس آموزه های دینی می باشد صحبت کنیم.
 
از آنجا که خداوند وجودی نامحدود و نامتناهی و پیراسته از هر گونه نقص و نیاز است احتیاجی به پرستش ما ندارد پس پرستش و عبادت او فی الواقع وسیله تکامل و سعادت ماست و دستور او به عبادت، یک نوع لطف و مرحمت و راهنمائی خواهد بود که ما را به کمال شایسته برساند. در مجموع عبادت و خصوصاً نماز دارای یک سلسله آثار گرانبهای فردی و اجتماعی است زیرا اولاً حس تقدیر و شکر گزاری را در انسان زنده می کند، قدر دانی از مقامی که نعمتهای زیادی در اختیار او نهاده و با این سپاس گزاری، فرد، حق شناسی خود را در برابر آفریدگار خود که این همه نعمتهای گرانبها در اختیار او گذاشته اعلام می دارد.
 
ثانیاً نماز و عبادت مایه تکامل روحی انسان است. در نماز ما خود را با کمال مطلق مرتبط ساخته و از او کمک می خواهیم که شایستگی و لیاقت سخن گفتن با خود را به ما بدهد. ضمن این که نمازگزار همواره به یاد خداست و یاد خدا بهترین وسیله برای کنترل نفس امّاره و روح طغیانگر است چنان که غفلت از یاد خدا و بی خبری از پاداشها و کیفرهای او موجب تیرگی عقل و خرد و کم فروغی آن می شود.
 
انسان غافل فکر عاقبت کار ناپسند و عقوبات آن را نمی کند و این نماز است که انسان را به یاد خدا می اندازد و اثر آن غفلت را از روح و روانش پاک می سازد و هم چنین نماز گزار برای قبولی نماز خود از بسیاری از گناهان اجتناب می ورزد. مثلاً یکی از شرائط نماز مشروع بودن و مباح بودن تمام وسایلی است که در آن به کار می رود مانند آب وضو و غسل، لباس و مکان نمازگزار. این موضوع باعث می شود که نمازگزار اطراف حرام نرود و در کار و کسب خود از هر نوع حرام اجتناب نماید زیرا بسیار مشکل است که یک فرد تنها در امور مربوط به نماز به حلال بودن آنها مقیّد شود و در موارد دیگر بی پروا باشد بالاخص که نمازگزار بداند شرط قبولی این است که حقوق مستمندان و زکات را بدهد، از گناهان کبیره بپرهیزد. مسأله دیگری که نمازگزار باید به آن توجه داشته باشد نظافت و بهداشت است زیرا او باید با لباس و بدنی پاک و تمیز که بعضاً مجبور است غسل نماید تا از آلودگیهای ظاهری و معنوی خود را پاک سازد و از آنجا که نماز برای خود وقت معیّنی دارد یکی از آثار آن انضباط و وقت شناسی است.
 
آثار و فلسفه نماز به آن چه گفته شد منحصر نیست ولی این نمونه می تواند نشانه اسرار شگرف این عبادت بزرگ باشد. البته نمازی می تواند تمام آثار را داشته باشد که با حضور قلب و توجه و نیت پاک به درگاه خدا آورده شود. روی همین جهات است که پیامبر گرامی(ص) می فرماید: نماز چون نهر آب صافی است که انسان خود را در آن شستشو می دهد، اگر کسی در شبانه روز پنج مرتبه خود را با آب پاک شستشو دهد هرگز بدن او آلوده و کثیف نمی شود. هم چنین کسی که در شبانه روز پنج مرتبه نماز بخواند و قلب خود را در این چشمه صاف معنوی شستشو دهد، هرگز آلودگی گناه بر دل و جان او نمی نشیند (التهذیب، ج ۲ ، ص ۲۳۷ ، ۱۲- باب فضل الصلاة و...).
«فلسفه قنوت و آثار آن»
قنوت در لغت به معنای تذلل و خاکساری در پیشگاه الهی است و بالا بردن دستها در حال نماز به درگاه الهی و مطرح کردن خواست و حاجت خود به زبان دعا بیانگر حالت تذلل عبد و نیاز همه جانبه او به خداوند بی نیاز است . نمازگزار در اثنای نماز، این اجازه را می یابد که با بالا بردن دست های خود، به دعا بپردازد و خواسته های خود را مطرح نماید. قنوت در تمامی نمازهای واجب، قبل از رکوع دوم مستحب است و بهتر است ترک نشود.
 
در باره ئ فلسفه و رموز قنوت، گفتنی است:
۱. قنوت، بهترین حالت نیایش و طلب حاجت از خدا است. نمازگزار در این حالت سر خود را به هدفی خم می کند و دست هایش را متواضعانه بالا می برد و بدین وسیله نیازمندی و احتیاج خود را به نمایش در می آورد.
۲. نمازگزار در قنوت این اجازه را می یابد که خواسته ها و نیازهای معنوی و مادی خود را مطرح کند و استجابت آنها را از آفریدگارش طلب نماید.
به هر حال قنوت در نماز یک مرحله ئ حساس است و طبق احادیث، دعا در آن مستجاب می گردد. (وسائل الشیعه،ج ۴، ص ۹۰۹).
۳. قنوت، مناجات و راز و نیاز صمیمانه با خدا است. در قنوت نمازگزار از حالت رسمی خارج می شود و با دعاها و ذکرهای مختلف و مورد علاقه، به صحبت و درد دل کردن با خدا می پردازد. این شیرین ترین لحظه ای است که در سایر ارکان و اعمال نماز کمتر مشاهده می شود. پس در قنوت دعای خاصی لازم نیست و به فرموده امام صادق (ع) هر دعایی که بر زبان جاری شد، خوب است.
۴. قنوت، وسیله ای برای آسان گرفتن مراحل حسابرسی در قیامت است. پیامبر (ص) می فرمایند: (اطولکم قنوتا فی دار الدنیا، اطولکم راحة یوم القیامة فی الموقف ، کسی که در دنیا (در نماز) قنوت طولانی داشته باشد در قیامت راحت ترین فرد در موقف (حسابرسی) خواهد بود. بحار الانوار، ج ۸۲، ص ۱۹۹).
۵. قنوت و دعای در آن، نشانه تواضع و خدا خواهی انسان است. خداوند می فرماید: (مرا (با خلوص دل) بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم. آنان که از (دعا و) عبادت من اعراض و سرکشی کنند زود باشد که با ذلت و خواری، داخل جهنم شوند. مؤمن ۴۰، آیه ۶۱).
۶. توجه واقعی به خدای آسمان ها و زمین ؛ نمازگزار با بالا بردن دست های خود به سوی آسمان، به عظمت و بزرگی خدا اعتراف کرده و همه چیز و همه کس را از او می داند. خداوند در همه جا حضور دارد ؛ ولی ما متوجه این مطلب نیستیم. از این رو بهترین حالت این است که دست ها را به سمت فضای بی کران و لایتناهی بگیریم و خدای خود را در هر کجا که هست یاد کنیم و از او استعانت جوییم.
۷. تقویت نیرو و اراده ؛ دکتر فرانک لاباخ می نویسد:(هنگام زانو زدن و دعا کردن چقدر ضعیفیم و هنگام برخاستن چقدر پر از نیرو. پس چرا ما چنین سستی به خود یا دیگران روا می داریم (و دعا نمی کنیم) که پیوسته نیرومند نباشیم؟ چرا گاه گاهی دچار غم شده و نا توان، ترسو، مضطرب و رنجدیده می شویم در صورتی که دعا و نیایش با ما است و شادی با ما است و نیرو و شهامت نزد خدا است...). (نماز از دیدگاه دانشمندان، ص ۲۱۶).
۸. تکمیل کردن نماز ؛ امام صادق (ع) می فرمایند: (کسی که عمدا قنوت نماز را ترک کند، نمازش، نماز (کاملی) نیست). (اسرار الصلاة جوادی آملی، ص ۱۱۳).
با توجه به این که روح نماز، عبودیت و اظهار بندگی و فقر و عجز و نیاز به درگاه خالق هستی است قنوت در نماز با توجه به هیئت و قالب و محتوای آن با این هدف هماهنگی کامل دارد .
 
«فلسفه تسبحیات اربعه در نماز»
در رکعت سوم و چهارم نمازهای واجب ذکر تسبیحات اربعه تشریع شده است. علت نامگذاری این ذکرهای مقدس به تسبحیات اربعه برخورداری از تسبیحات چهار گانه است که با سه مرتبه تکرار آنها در هر رکعت از نماز دوازده مرتبه بهترین تسبیحها مورد توجه و تکرار نمازگزار قرار می گیرند.
 
پیامبر اکرم(ص) فرمود:سبحان الله، و الحمد لله، و لا اله الا الله، و الله اکبر سید و سرور همه تسبیحها هستند.
ممکن است به ذهن آید که چرا این ذکرهای چهار گانه را تسبیحات اربعه نام نهادند در حالی که تنها ذکر اول تسبیح است و بقیه ذکرها تحمید و تهلیل و تکبیرند. جواب این است که تسبیح منزه دانستن خدایتعالی است. بنابر این هر ذکری که ذات مقدس الهی را از نقصی مبرا کند تسبیح است و هر یک از ذکرهای مذکور از چنین محتوایی برخوردارند. سبحان الله به طور کلی ذات مقدس حق را از هر عیبی منزه می کند و دیگر ذکرها هر کدام به طور مشخص بیانگر تنزیه ذات اقدس حقند. الحمد لله منزه دانستن او از هر ناپسندی است؛ لا اله الا الله تنزیه او از هر گونه شریک و همتاست. الله اکبر تنزیه او از هر گونه محدودیت و توصیف ناقص است. بنابر این تحمید و تهلیل و تکبیر خود نوعی تسبیح بلکه سرور همه تسبیحها هستند.
 
جامعیتی که از کنار هم قرار گرفتن این چهار ذکر الهی حاصل می شود بسیار قابل توجه است چرا که اصول تنزیه خدای سبحان در تسبیح و تحمید و تهلیل و تکبیر است که نمازگزار به همه آنها زبان می گشاید و محتوای اعتقادی و توحیدی خود را در ارتباط با خالق یگانه خود بوسیله آنها اظهار می دارد. جامعیت تسبحیات اربعه نقش اساسی در سلامت اعتقاد و حفظ باورهای دینی نمازگزار دارند. و این عقایدند که تضمین کننده انجام اعمال صالح و پرهیز از محرماتند، نمازگزار را خدا ترس و به رحمت او امیدوار می سازند که از خدا بترسد و به او دل ببندد و آینده خود را روشن و بدون تردید ببیند.
 
تسبیحات اربعه بهترین خوراک روح نمازگزاراند که خود را با آنها تغذیه و تقویت دینی و معنوی می کند. تفاوت بسیار است که انسانی هر روز از تغذیه روحی بهترین تسبیحات الهی سرشار گردد و دیگری از چنین تغذیه مقدسی محروم باشد. چنین کسی در کمترین حوادث فکری و عملی و وزش ضعیف ترین وسوسه های شیطانی به زانو در می آید به طوری که از بردن عقاید شناسنامه ای خود به عالم برزخ ناتوان خواهد بود.
 
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر اکرم(ص) به مردم می فرمودند: سپرهای خود را بدست گیرید؛ گفتند:یا رسول الله دشمنی آمده است؟ فرمود:خیر اما سپرهای خود را در برابر آتش در برگیرید. گفتند یا رسول الله سپرهای ما از آتش چیست؟فرمود:سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر.
اثر دیگر این تسبیحات در تشرف نمازگزار به بهشت است.
پیامبر اکرم(ص) فرمود:پنج چیز است که سنگین تر از آنها در میزان عمل چیزی نیست:سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر، و صبری که مسلمانی در فوت فرزند صالحش از خود نشان می دهد و امر خود را به خدا وا می گذارد.
«چرا چهار تسبیح»
در رکعات سوم و چهارم نماز می توان به جای حمد تسبیحات اربعه را خواند که سر چهارگانه بودن این تکبیرات چهار ضلعی بودن کعبه و بیت المعمور و عرش الهی است (عبدالله، جوادی آملی، اسرار الصلوه، ص۷۹).
 
به عبارت دیگر حقیقت عینی و خارجی که این تسبیحات به آن اشاره دارند ، یک موجود واقعی و عینی در عالم برتر به نام بیت المعمور است که چهار وجه دارد و هر قسمت از این تسبیحات به یکی از آن وجوه اشاره می کنند.
 
در ابتدای تسبیحات نمازگزار سبحان الله گفته و خداوند را از نسبتهایی که مخلوقین به او می دهند پاک و منزه می شمرد و اقرار می کند که عبادت ما شایسته مقام قدس او نیست، اما چون خود خدا اذن داده و بلکه امر فرموده که همین عبادتهای ناقص را انجام دهیم ادامه داده و از این بابت از خداوند قدردانی نموده و حمد و ثنای الهی را بر زبان جاری می کند و سپس لا اله الا الله گفته و اعلام می کند که هر گونه ستایش و پرستش فقط مخصوص خداست و لیس فی الدار غیره دیار، و در پایان الله اکبر گفته و مجددا تاکید می نماید که اینها که ما می فهمیم و بر زبان جاری می نمایم هرگز لایق مقام ربوبی نبوده و خداوند متعال بزرگتر از آن است که به وصف در آید.
 
همچنین گفته شده که الحمدلله اشاره به توحید افعالی و لااله الا الله اشاره به توحید صفاتی و اسمائی و الله اکبر اشاره به توحید ذاتی دارد و سبحان الله ابتدای تسبیحات بیانگر تنزیه خداوند از تمامی این مراتب تصور شده می باشد. و چون سوره حمد نیز به نوعی مشتمل بر این توحیدات ثلاثه است این تسبیحات می توانند در رکعات سوم و چهارم ، جایگزین سوره حمد گردند (قاضی سعید محمدبن محمد مفید قمی، الاربعینات، نجفقلی حبیبی، ص۴۶-۴۷).

 

ارسال نظر

آخرین اخبار