وبلاگ" پاسداران" نوشت:

بنظر من تحریم شده یک پتوی کلفت، که خیلی از مسئولان روی ناکارآمدی های خودشان می کشند. والا، اینکه آن کارگر تولید پراید، یادش رفته آن چرخدنده را جا بزند، آن رئیس شرکت گوجه ها را تحویل نگرفته ، آن ، آن و آن ، هیچکدام با رفع تحریمها مشکلشان حل نمی شود. ریشه ی حل این مشکلات کجاست ؟ لوزان؟ نیویورک؟ پاریس؟ ژنو؟ شاید هم همینجا؟!

فرض کنید همه ی بدبختی ما از تحریم باشد!

رفتار دو روز اخیر عناصر سیاسی داخل آمریکا، علامتهای خاصی در درون خود دارد. بنظر، در حال مشاهده یک تئاتر حساب شده هستیم. این رفتار نمایشی ، احساسی خاص را در من بوجود آورده و باعث شده است تا با مشاهده تلاش یکدست عناصر درون آمریکا از وزیر انرژی ، وزیر خزانه داری، وزیر امور خارجه، سخنگوی کاخ سفید و بالاخره خود اوباما ، در القاء چند نکته ی هم رنگ ، از جمله عدم محدودیت در بازرسی های مورد توافق به اماکن هسته ای، نامحدود بودن زمانی برخی محدودیتهای ویژه ، چند مرحله ای بودن رفع تحریمها و عدم حذف چهارچوبه ی آنها و موضوعاتی اینگونه ، به این سئوال برسم که : آیا اگر ما طی یک توافق با محتوای فعلی، طی یک مرحله تمام تحریمهای هسته ای را نیز کنار بزنیم، مزیتی برای آمریکا ایجاد کرده ایم یا برای ایران ؟

به عبارت دیگر، آیا این بازی، نقشه ای بزرگتر ندارد؟!

بگذارید چند سئوال مهم را اینگونه بنویسم :

1-      این دشمن و خوش عهدی؟! :

فرض کنید ما بهترین قرارداد را هم ، روی کاغذ با اینها امضاء کردیم، حالا تا عملی شدن آن، واقعا تا ندیدن نتیجه، خوشحالی و جو بر داشتن چه معنایی دارد، آنهم در بازی با حریف صد بار امتحان رفوزه ای بنام غرب !

2-      تحریم بعدی بیا جلو اگه مردی !:

فرض می کنیم ، تمام تحریمهای مرتبط با موضوع هسته ای، بلافاصله در روز توافق حذف شد، کسی هم از اماکن نظامی ما بازدید نکرد، و تمامی قول و قرارها هم درست از آب درآمد. در چنین شرایطی، گام بعدی غرب چیست ؟

آیا غرب نمی تواند موضوعی جدید را در بحث هسته ای ، ادعا و بواسطه آن، بازهم با عنوان بی اعتمادی ونگرانی جهان!! مجددا تحریمهای جدیدی را ایجاد کند ؟ تحریمهایی مبتی بر باد هوا ! او کارخانه ی بادکنک سازی تحریم مبتی بر نگرانی را راه اندازی کرده و ما هر بار برای خرید اعتماد او، باید مجددا جواهراتی را "معامله؟!" کنیم !

با این حساب، بازهم احتمالا کسی سخنرانی خواهد کرد که : چرخ کارخانجات نظامی ما باید بچرخد؛ اما چرخ کارخانجات بستنی فروشی ما هم باید بچرخد !! و بعد هم مذاکره و مذاکره ، و بعد هم ، کوتاه آمدنهایی از خطوط قرمزهایی، و بعد هم توافقی ، و تبریکی و بعد هم دست دادن و بغل کردن و ...!

فرض کنید که غرب، اصولا موضوع هسته ای را از دل و جان مردم ما ، کلا جراحی کرد و بیرون کشید. بطوری که واقعا دیگر چیزی برای ادعا در موضوع هسته ای برایش باقی نمانده بود. یعنی فرض کنید کلا ما قلب راکتور تحقیقاتی تهران را هم از بیخ در اورده و دو دستی در طبق اخلاص گذاشته و برای خرید آرامش و اعتماد طرف امریکایی، به او تقدیم کردیم ! یعنی بطور کامل، او را در ادعا علیه خود در موضوع هسته ای -به روشی نوین!-خلع سلاح کریم !

حالا، سئوال اینجاست. آیا دیگر، تحریمی مقابل دیدگان ما قرار ندارد؟!

آنچنان که آقای روحانی نیز فرموده اند و کمتر کسی دقت کرده است، بنا است تا با تقدیم امتیازات مذکور، فقط تحریمهایی که تحت عنوان نگرانیهای هسته ای موجه شده اند، مورد بحث قرار گیرند. نه تحریمهای مربوط به صنایع موشکی و نظامی، نه تحریمهای وضع شده به بهانه ی حمایت ایران از ملل مظلوم جهان که تروریست معرفی شده اند، نه تحریمهای وضع شده به خاطر محدودیت بمب گذاری، همجنسبازی و اعدام قاچاقچیان مواد مخدر در ایران که به عنوان تحریمهای حقوق بشری اعلام شده اند و تحریمهایی که من حدس می زنم – و مدتی است سروصدای زیادی پیرامون آن بلند کرده اند - ، بواسطه ادعاهای آنها در حوزه سایبری وضع خواهند شد !

با این حساب، بازهم احتمالا کسی سخنرانی خواهد کرد که : چرخ کارخانجات نظامی ما باید بچرخد؛ اما چرخ کارخانجات بستنی فروشی ما هم باید بچرخد !! و بعد هم مذاکره و مذاکره ، و بعد هم ، کوتاه آمدنهایی از خطوط قرمزهایی، و بعد هم توافقی ، و تبریکی و بعد هم دست دادن و بغل کردن .

و بعد، مجددا سخنرانی ، که : ملل مسلمان جهان باید مورد حمایت باشند، اما مردم ما نباید مورد حمایت باشند؟! و بعد هم مذاکره و مذاکره ، و بعد هم ، کوتاه آمدنهایی از خطوط قرمزهایی، و بعد هم توافقی ، و تبریکی و بعد هم دست دادن و بغل کردن .

و بعد هم ، مجددا سخنرانی، که : باید به فکر حفظ اسلام در ایران باشیم، اما نباید به فکر حفظ شکم مردم ایران باشیم؟! بعد هم مذاکره و مذاکره ، و بعد هم ، کوتاه آمدنهایی از خطوط قرمزهایی، و بعد هم توافقی ، و تبریکی و بعد هم دست دادن و بغل کردن.

و بعدهم، مجددا سخنرانی که : چرخ صنایع سایبری ایران باید بچرخد، اما چرخ کارخانجات بستنی سازی نباید بپرخد؟! بعد هم مذاکره و مذاکره ، و بعد هم ، کوتاه آمدنهایی از خطوط قرمزهایی، و بعد هم توافقی ، و تبریکی و بعد هم دست دادن و بغل کردن.

و سوالی دارم : آمریکا چه زمانی "راضــــــی و آرام " خواهد شد؟

3-      اون دنده عقب پرایدهم، تحریم بود؟!

بنظر من تحریم شده یک پتوی کلفت، که خیلی از مسئولان روی ناکارآمدی های خودشان می کشند. والا، اینکه آن کارگر تولید پراید، یادش رفته آن چرخدنده را جا بزند، آن رئیس شرکت گوجه ها را تحویل نگرفته ، آن ، آن و آن ، هیچکدام با رفع تحریمها مشکلشان حل نمی شود.

اون پراید رو که تلویزیون نشان داد، دیدید که دنده ی عقب نداشت؟! اون تریلرهای گوجه فرنگی را دیدید چندروز بیرون کارخانه مانده بود و گندیدند اما کارخانه آنها را تحویل نگرفت؟! اون کارمند را دیدید جواب ارباب رجوع را خوب نمی داد؟ آن قاضی قوه قضائیه را دیدید بی دقت قضاوت کرده بود؟ آن پلیس را دیدید ؛ با دقت عمل نکرده بود؟! آن رئیس شعبه بانک را دیدید، بی وجدانی کرده بود؟ آن راننده تاکسی را دیدید بی دلیل گران کرده بود؟ آن مغازه دار را دیدید دولا پهنا به مردم فروخته بود؟!

اینها کدامش مال تحریم است ؟ سهم اینها و امثال اینها در مشکلات مردم چقدر است؟!

بنظر من تحریم شده یک پتوی کلفت، که خیلی از مسئولان روی ناکارآمدی های خودشان می کشند. والا، اینکه آن کارگر تولید پراید، یادش رفته آن چرخدنده را جا بزند، آن رئیس شرکت گوجه ها را تحویل نگرفته ، آن ، آن و آن ، هیچکدام با رفع تحریمها مشکلشان حل نمی شود. ریشه ی حل این مشکلات کجاست ؟ لوزان؟ نیویورک؟ پاریس؟ ژنو؟ شاید هم همینجا؟!

4-      پس این صنایع ضد تحریم از کجا آمد؟

نتیجه ی حضور ما و آنها در میدان واقعی تحریم ، چه شده است؟! ببینم این موشکها را آنها بما دادند؟ این داروهای هسته ای را از آنها گرفتیم؟ این مواد صنعتی نانو را ما با واردات بدست آورده ایم؟ این روشهای درمانی سلولهای بنیادین، وارداتی است؟!

درست در روزی که وزیر کار از تاثیر تحریمها گفت، از کارگرانی یاد کردیم که صنایع خودی را در مقابل تحریم کارآمد کرده بودند و محصولاتی را که بواسطه ی تحریم به ما نمی فروختند ساخته بودند.

حالا پرسشی دارم ز شیخ مجلس بازپرس! اگر این تحریم نبود، این کارگرها چگونه میدان کار پیدا می کردند ؟! تحریم، در برخی جاها، خیلی جدی و محکم هست، اما ، خب، آنجاها، ما هم هستیم ! نتیجه ی حضور ما و آنها در میدان واقعی تحریم ، چه شده است؟!

ببینم این موشکها را آنها بما دادند؟ این داروهای هسته ای را از آنها گرفتیم؟ این مواد صنعتی نانو را ما با واردات بدست آورده ایم؟ این روشهای درمانی سلولهای بنیادین ، وارداتی است؟! این، این و این، جز در سایه تحریم، در دست ما قرار گرفت؟!

5-      اصلا فرض کنید همه ی بدبختی ما از تحریم باشد!

فرض که می شود کرد. فرض می کنیم همه ی بدبختی ما از تحریم است. فرض که اشکال ندارد. من سئوالی دارم . "شعب ابیطالب چیست؟ 2 نمره ! " یعنی واقعا اگر ما در شرایط شعب ابیطالب بودیم، یعنی واقعا تحریم بودیم و تحریمها هم روز آب و نان ما مستقیم تاثیر داشت، الگوی رفتای پیامبر صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیهم السلام  چیست؟ برویم پیامبر (ص) را نعوذ بالله لب مرز تحویل بدهیم؟!  از ترس گرسنگی، حسین کشی مجاز می شود؟!

ارسال نظر

آخرین اخبار