وبلاگ مینو جهان وب نوشت:

اخیرأ طرحی تحت عنوان رتبه بندی معلمان به تصویب هیأت محترم وزیران رسیده است،که طبق اظهارات مسئولین ارشد وزارت محترم آموزش و پرورش،بن مایه و هدف اصلی از اجرایی ساختن آن،واداشتن و سوق دادن معلمین عزیز و زحمتکش به سمت انجام کار پژوهشی و تحقیقی در حوزه ی مرتبط شغلی،جهت پویایی بیشتر و ارتقاء کیفیت و افزایش بهره وری در امر مقدس تعلیم و تعلم می باشد.

معلم تر شدن خرج دارد !

اخیرأ طرحی تحت عنوان رتبه بندی معلمان به تصویب هیأت محترم وزیران رسیده است،که طبق

اظهارات مسئولین ارشد وزارت محترم آموزش و پرورش،بن مایه و هدف اصلی از اجرایی ساختن

آن،واداشتن و سوق دادن معلمین عزیز و زحمتکش به سمت انجام کار پژوهشی و تحقیقی در

حوزه ی مرتبط شغلی،جهت پویایی بیشتر و ارتقاء کیفیت و افزایش بهره وری در امر مقدس تعلیم

و تعلم می باشد. مخلص کلام در این ارتباط ، اینکه طبق اظهارات این مسئولین عزیز  ، همانا

معلم تر کردن معلمان هدف اصلی این طرح می باشد.که البته ناگفته نماند که به نظر می رسد

تصویب آن نیز تا حدودی از پی درخواست های مکرر فرهنگیان محترم از چندی قبل،مبنی بر افزایش

حقوق و مزایای دریافتی شان،جهت افزایش قدرت خرید و برابری در مقابل نواسانات ناشی از جهش

دائمی و رو به جلو تورم باشد.

 

طرح،همانند سایر طرح های دیگری که در این چند ساله ی اخیر به زیبایی و ظرافت خاصی تدوین

و تصویب و به زیبایی هر چه تمام تری مجلد شده و جهت ابلاغ و اجراء آماده گردیده است،طرح

بسیار جالب،امیدوار کننده و در عین حال آرمان گرایانه ای است.و فعلأ در چارچوب و چهارگوشه ی

برگه های آچار به خوبی قامت راست نموده و پیش می رود و تمام زوایای پیدا و پنهانش واکاوی

و مشخص خواهد گشت. اکنون هم که در آستانه ایم،پیشاپیش همه چیز مهیاست تا عنقریب وارد

مدینه ی فاضله ی کیفیت آموزشی و سرزمین گل و بلبل علمی که در ذهن متصور آن هستیم بشویم.

 

و اما یک چیز…

 

و آن اینکه به نظر می رسد و بیم آن می رود که این نیز مثل بعضی از قبلی ها،به هنگام پیاده سازی

از روی اوراق بر محور واقعیت و فضای موجود،جور در نیاید و متروک بماند و اثری را که خواهانیم در بر

نداشته باشد.

 

امید که هر چه باشد اینگونه نباشد.!

 

این بیم از آنجا بیشتر رخ می نماید که از همین ابتدا واکنش هایی را درجامعه ی مشمول،بدین شرح

بروز داده است :

 

۱ _ به نظر می رسد آنها (ما معلمین)! از اینکه دولت افزایش حق و حقوق طبیعی شان را که برای

سایر کارمندان اتوماتیک وار به تبعیت از افزایشات تورمی است،منوط و مشروط به بدست آوردن

یکسری رتبه و انجام  فعالیتها و تکلیف معلم و شاگردی کرده که خود مبدع آنند، و در واقع از اینکه

از سیاست هویچ و چماق استفاده کرده ، رنجیده خاطر شده و چینی نازک عواطفشان ترک بر

داشته است.

 

۲ _ معلم تر شدن دیگر چه موضوعی است؟مگر قشر زحمتکشی که تاکنون و قبل از این در این چند

ساله ی اخیر در سرما و گرما،روز و شب و گاه و بیگاه به اقصی نقاط دور افتاده ی این مرز و بوم

پروانه وار پر کشیده اند و در آتش غوطه خورده اند و قلندر وار تیغ بر سر کشیده اند و خود را همرنگ

و فدای فرزندان این سرزمین کرده اند،تلاشی درجهت معلم تر شدن نبوده و ازاین باب چشمداشتی

داشته اند که حال منتظر پاداش باشند؟و اگرمنظور از معلم ترشدن،فنی تر شدن و تکنیکی تر شدن

معلم در امور شغلی اش باشد – که منظور هم همین است – به نظر شما غم نان اگر می گذاشت و

این پرنده ی دوّاردرسطح شهر،فرصتی ومجالی می یافت،برای تحقق این امرلحظه ای فروگذارمیکرد؟

 

۳ _ مگر بانکی ها،نفتی ها،بهداشتی ها،آلومینیومی ها،فولادی ها و سایرین که بطور طبیعی به

خاطر افزایش تورم هرساله مزایایشان افزایش یافته و می یابد به واسطه ی این است که مثلأ :

بانکی ها بانکی تر می شوند!

نفتی ها نفتی تر می شوند!

بهداشتی ها بهداشتی تر می شوند!

آلومینیومی ها براق تر می شوند!

و یا فولادی ها آبدیده تر می شوند!

 

نه! بلکه حق طبیعی آنهاست که ناچارأ به تناسب تورم هرساله جیب شان پف بکند.!

 

معلم هم یکی از همین ها،مگر غیر از این است!

 

۴ _ بعید به نظر می رسدحداقل ۸۵ هزار تومان (کمترین رتبه) و حداکثر ۳۰۰ هزارتومان(بالاترین رتبه

که اصلأ دست یافتن به آن هم به این راحتی ها نیست) در مقابل افزایش حداقل ۴۵۰ و حداکثر۸۰۰

هزار تومانی بانکی ها، پولی باشد که بتواند معلم فرورفته تا بنا گوش در قرض،که حداقل تا ۵ سال

آینده خودرا پیش فروش کرده و زمان کسبی و معیشتی خود رابه صاحبان اجناس قسطی از دست

داده است را بتواند مجاب کند تا راضی شود ایستگاه تاکسی و میدان شهر را رها و پشت میزهای

سخت و خشن کتابخانه ها قوز کند برای معلم تر شدن و بدست آوردن مبلغی نا چیز آنهم با هزار

منّت و اما و اگر و احتمال که آیا بدهند یا ندهند!

 

۵ _ معلم تر شدن خرج دارد! آری خرج ! معلم نخواسته و نخواهد خواست تا چک سفید امضاء

برایش درب منزل ببرند، بل که او خواستار حقوق و مزایایی در حدّ رفع حوائج و نیازهای روزمره

و تکریم استحقاقی خود است.

 

آنچه آمد گلایه ای بود و بس! امید که خاطری را آزرده نساخته باشد!

 

دعا می کنیم به درگاه خداوند متعال و از پی این دعای خیر هم تمام تلاش خود را نیز صادقانه بکار

می گیریم که ان شاءالله این طرح به خوبی اجراءگردد،حتی اگر از این حیث هم چیزی به ما نرسد!

چرا که معلمیم و آموخته ایم که خود را باید فدا کرد تا دیگران بمانند !

 

و این حقیقت معلمی ست!

ارسال نظر

آخرین اخبار