وضعیت کاشت و برداشت و فروش سیب زمینی در استان یکی از مشکلات لاینحل کشاورزان در استان از سالهای قبل شده است.

برنامه ای برای سیب زمینی کاران گلستانی نیست

به گزارش گلستان ۲۴؛ به نقل از گلستان ما، حسین شعبانی حقوقدان گلستانی در یادداشتی نوشت: وضعیت کاشت و برداشت و فروش سیب زمینی در استان یکی از مشکلات لاینحل کشاورزان در استان از سالهای قبل شده است. حداقل از اوایل دهه هشتاد که دادسرا در نظام قضایی کشور احیاء شده است با این مشکل حل نشده روبرو بودم. حتی در سالهای هشتاد و پنج و بعد از آن با برخی اعتراضات سیب زمینی کاران به قیمت و عدم صادرات آن به کشورهای دیگر و مشکلات حمل به سایر استانها و مهمتر از همه فقدان صنایع تبدیلی در استان از نزدیک مواجه و پیگیر آن بودم. 

ظاهرا وضعیت سیب زمینی برداشت نشده و یا رهاشده در زمین کشاورزی در سال جاری نشان دهنده تداوم بی برنامگی نسبت به این محصول استانی است. هر چند انتشار ویروس کرونا و تحریمهای ظالمانه یکی از علل این مشکل و عدم صادرات نیز عنوان شده است. 
 
گزارش خبرنگاران و مشاهدات میدانی و حتی خبر شبکه استانی همه روشن کننده این وضع ناگوار است. هیچ تضمینی برای خرید سیب زمینی از کشاورزان استان وجود ندارد. حق الزحمه کارگران برداشت سیب زمینی بالا رفته است. قیمت حمل محصول تقریبا دو برابر شده است. انباری برای ذخیره سازی بلندمدت محصول در استان وجود ندارد و مهمتر از همه صنعت تبدیل مواد خام به مواد قابل مصرف مستقیم در استان ایجاد نشده است. 

مطابق برنامه سازمان جهاد کشاورزی سالانه باید ۶۵۰۰ هکتار سیب زمینی در استان کشت شود و البته چنانچه به ازای هر هکتار تقریبا بیست تن برداشت انجام شود و با قیمت تقریبا هزار تومان برای هر کیلو فروش بدون مشکل محقق گردد؛ تازه کشاورز میتواند هزینه تولید را جبران کند. با این وضع به وجود آمده چگونه باید کشاورز را به ادامه کشت محصولات استراتژیک و اساسی ترغیب کرد؟ چه شخصی خسارات کشاورز را جبران میکند؟ چه مقامی قادر به بالا بردن حس اعتماد و اطمینان در بین طبقه کشاورز و کارگر و فعال در امر تولید محصول کشاورزی در تداوم کشت و زرع خواهد بود؟ مهمتر از همه چنانچه این مشکل در آینده به یک چالش امنیتی تبدیل شود چه نهادی تبعات آن را می پذیرد؟ 
 
در برخی اخبار گفته میشود که وضعیت آب و هوایی استان موجب قارچی شدن سیب زمینی در گلستان میشود و همین امر ناپایداری ذخیره سازی و نگهداری سیب زمینی و به صرفه نبودن تبدیل به مواد قابل مصرف مستقیم را موجب میشود. اگر این ادعا صحت داشته باشد پس چرا مطالعات لازم برای تغییر بذر سیب زمینی در گلستان و استفاده از بذر مقاوم در برابر وضعیت آب و هوایی متناسب با استان انجام نمیشود و اگر انجام شد چرا در طبیعت استفاده نمیشود؟ 

چرا کشاورزان به کاشت همین سیب زمینی قارچی بدون ارزش غذایی و غیرقابل نگهداری و غیرقابل تبدیل به مواد قابل مصرف مستقیم ترغیب میشوند و چندین هزار هکتار برای کاشت همین نوع سیب زمینی در حالت آب و هوایی نامساعد اختصاص داده میشود؟ 

چرا محصول جایگزین برای کشاورز سیب زمینی کار استان متناسب با آب و هوای ایام کاشت، انتخاب نمیشود و ذائقه فعالیت زراعی کشاورز تغییر جهت داده نمی شود؟ چرا در فصلهای آینده همین نوع محصولات غیرقابل توجیه اقتصادی مانند هندوانه و گوجه فرنگی کاشته میشود و محصولات اضافی آن سر زمین به امان خدا رها میشود؟ و چندین سوال دیگر در باره این محصول که مطرح نمیشود. 

ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ

در سالی که سال جهش تولید نام گرفته است و البته به اتکای برنامه های سالهای گذشته باید موفقیت آمیز باشد؛ زیبنده نیست که کشاورز وقت و فعالیت و زمین و سرمایه خود و زمین خدا را صرف تولید محصولی کند که نتواند آن را برداشت کند و عاقبت عطایش را به لقایش ببخشد؛ به این امید که زراعت بعدی بتواند خسارات او را جبران نماید. 

در عین اینکه این بی برنامگی در هدایت کشت و زرع و فقدان وجود صنایع تبدیلی یا صادراتی یا تخمین مصرف کشور و برآورد آن در تولیدات سال؛ همیشه وجود دارد و سرمایه و توان کلان کشور را بر باد میدهد؛ تداوم آن در هر سال یک چالش امنیتی مهم بوده و لازم است نهادهای حاکمیتی و نظارتی و امنیتی استان در این معضل وارد شده و ضمن حل مشکل سال جاری، برای سالهای بعد باید برنامه جامع مدیریت کشاورزی استان را در رصد قرار دهند تا در اردیبهشت و خرداد سال بعد با تکرار همین اخبار مواجه نشویم. 

برنامه آمایش سرزمینی استان در انحصار استان به کشاورزی سنتی و محدودیت در ایجاد صنایع تبدیلی کشاورزی در این منطقه و اکتفا به دو یا سه کارخانه تبدیل محصولات؛ عملا کمر کشاورزی صنعتی و زارعان را شکانده است که : از قضا سرکنگبین، صفرا فزود 

 

ارسال نظر

آخرین اخبار