آمريکا متوجه شده است که اگر سطح تکنولوژی و علم بويژه در زمينه نظامی در کشورهای دیگر رشد یابد و با آنها مساوی شود افزايش جمعيت عامل قطعی موفقيت ملتها خواهد بود و به اين مهم در چين و هند و پاکستان رسيده است و معتقد است که از تمرکز جمعيت زياد تحت يک حاکميت سياسی، می بايست جلوگيری شود

اتخاذ سياستهای جمعيتی جهانی

سياستهای جمعيتی با اهداف سياسی براساس جهانی سازی غربی تنظيم می شود، طی دهه های گذشته حجم نسبی جمعيت کشورهای سرمايه داری سير نزولی داشته است تا جايی که جمعيت کشورهای غربی (اروپا، آمريکا و کانادا) در دو دهه قبل به 1/12 درصد از جمعيت جهانی رسيده بود و به دليل فروپاشی خانواده و حاکميت ارزشهای مادی و خودمحوری و لذت طلبی باز هم رو به نزول است.

به گزارش گلستان 24 :لذا کشورهای غربی و در رأس آن آمريکا برای ايجاد تعادل جمعيتی به نفع خود و بعنوان يکی از سياستهای استراتژيک در دکترين دفاع ملی و سياست خارجی به کاهش رشد جمعيت در جهان سوم بخصوص کشورهای اسلامی پرداختند و عمده فعاليتهای کنترلی آمريکا بر اين کشورها از طريق صندوق بين المللی پول و آژانس های سازمان ملل متحد از جمله UNICEF، صندوق جمعيت UNFPA  سازمان بهداشت WHO- UNESCO سازمان کشاورزی و تغذيه بين المللی فائو FAO  صورت می گيرد.

جهانی

زيرا آمريکا متوجه شده است که اگر سطح تکنولوژی و علم بويژه در زمينه نظامی در کشورهای دیگر رشد یابد و با آنها مساوی شود افزايش جمعيت عامل قطعی موفقيت ملتها خواهد بود و به اين مهم در چين و هند و پاکستان رسيده است و معتقد است که از تمرکز جمعيت زياد تحت يک حاکميت سياسی، می بايست جلوگيری شود و بايد آنها را به تعدادی از واحدهای کوچک سياسی تقسيم کرد لذا در سياست خارجی در مورد عامل جمعيت اينگونه عمل می کند.

  1. تبديل کشورهای پرجمعيت به کم جمعيت و تجزيه آنها
  2. ايجاد فشار یا تشويق بر کشورهای در حال توسعه و اسلامی بر کاهش جمعيت از طريق اعمال نفوذ غيرمستقيم بر مديران سياسی
  3. طرح توسعه دمکراسی و آزادی و حقوق بشر بويژه برای زنان و جذب آنها به بازار کار و اشتغال برای تحقق اهداف فوق
  4. دخالتهای مالی و ارائه خدمات ذيربط، (به نحوی که در شرايط تحريم ابزار کنترل جمعيت به وفور و در دسترس همگان وجود دارد و حتی برای شرایط بحران مانند سیل و زلزله انبار شده است).
  5. تهاجم فرهنگی و تغيير ارزشهای جوامع در حال توسعه بويژه مسلمان از طريق:
  1. تاکيد بر اهميت منافع مادی و حاکميت اقتصاد بر برنامه ريزی های اجتماعی؛
  2. تضعيف و تزلزل در ارزشهای اساسی و اخلاق عمومی جامعه؛
  3. تاکيد بر اهميت منافع فردی بر خانوادگی و اجتماعی؛
  4. گسترش سيطره فردگرايی و لذت طلبی؛
  5. حاکميت اومانيسم و نفی دين در فرهنگ عمومی جامعه (سکولاریسم)؛جهانی
  1. فشار اقتصادی بر خانواده ها با توسعه فرهنگ مصرف گرايی و احساس عدم رضايت از امکانات و وضع موجود و با اين تاکيد که تعدد فرزندان مانع رفاه و آرامش است و بر اين مسئله تمامی تبلیغات و سياستهای جمعيتی سازمان ملل تاکيد می­کند.
  2. تاکيد بر ضرورت کاهش جمعيت برای رسيدن به رشد اجتماعی و اقتصادی در برنامه­های توسعه دولت ها درحالی که واقعیت این است که عواملی چون سيطره کشورهای غربی بر کشورهای جهان سوم و غارت منابع آنها و وجود نظامهای ديکتاتوری وابسته به آنها و فساد سياسی، اقتصادی و فرهنگی در ايجاد مشکلات اقتصادی در اين کشورها مؤثر بوده است
  3. استفاده ابزاری از بهداشت و سلامت مادر و فرزند به عنوان يکی از راههای کنترل جمعيت بويژه در کشورهای اسلامی است که به عنوان کاهش مرگ و مير مادران و نوزدان بر کاهش جمعيت تاکيد می کند و سازمان بهداشت جهانی با ايجاد پايگاههای منطقه­ای بهداشت از طريق پروژه های علمی پژوهشی، خدماتی و ... به اين مهم می پردازد.
  4. تاکيد بر ايجاد تغییراتی با عنوان آزادی و استقلال زن و رشد اجتماعی او و رسيدن به قدرت و امکانات و تغيير سبک زندگی مطابق مدل و سبک زندگی غربی از طريق نفوذ بر مديريت های سياسی کشورها و تغيير نگرش آنها و همراه کردن آنها با سياستهای اعمالی آمريکا از طريق آژانس های سازمان ملل و NGO های فعال داخلی.
  5. استفاده ابزاری از دين بعنوان مهمترين عامل تأثيرگذار و موفق در اجرای اين سياستها و استفاده غیرصادقانه از عالمان دين در توجيه تجويز و ترويج سياستهای کنترل جمعيت به نحوی که مردم باور کنند که اين سياستها مغاير با ارزشهای دينی نيست و به اين مهم در کشورهای مصر، اندونزی و ايران تحت نظارت آژانس های بين المللی تحت عنوان کنفرانسهايی برای جلب حمايت علمای دينی با موفقيت روبرو شده است و اين را از بزرگترين عوامل تأثيرگذار در کشورهای اسلامی بويژه ايران و انقلابی مسلمان دانسته­اند.

ارسال نظر

آخرین اخبار