شخصی که نعمت ‌های الهی به او روی آورده بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و کسی که از فقر رنج می ‌برد پیوسته بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم» زیرا آن گنجی از گنج های بهشت است و شفای هفتاد و دو بیماری است.

ذکری جهت شفای هفتاد و دو بیماری

واژة «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش و کلمة «قوّة» به مفهوم استطاعت و توانایی است؛ بنابراین معنای عبارت فوق چنین است: هیچ حرکت و استطاعتی جز به مشیت خداوند بزرگ نیست.(1)

 به گزارش گلستان 24، در تفسیر مفهوم فوق باید گفت: تمام افعال انسان ها با قدرت الهی به وجود می آید اگرچه به لحاظ اینکه انسان ها در انجام آن برخوردار از اراده و اختیار هستند، به عنوان کارهای بشری به شمار می روند؛ اما حقیقت این است که توانایی بشر در انجام کارهای خود، تنها از جانب خدای قادر متعال است. البته فراموش نکنیم که حدیث مورد بحث، به هر نوع قدرت و توانایی و هر نوع جنبش و تحرکی در همه جهان هستی نظر دارد، نه فقط قدرت استطاعت در انسان، لذا چنین برداشتی شکوه ویژه ای به معنای حدیث می دهد و تأثیر بسزایی در خداشناسی و خداباوری یک انسان با ایمان دارد.

پس براساس این حدیث، جریان هر چیزی به مشیت خواست الهی است و خواست خداوند بر همة خواست ها غلبه می یابد و هر آنچه که پروردگار متعال اراده کند، انجام می دهد.
 
لا حول و لا قوة الا بالله

شخصی از امام محمد باقر علیه السلام دربارة معنای عبارت «لا حول و لا قوة الا بالله» پرسید، آن حضرت در پاسخ فرمود: ما توانی در ترک معصیت الهی و قدرتی در اطاعت پروردگار جز با توفیق و یاری خداوند نداریم.

زمانی که «عبادیه بن ربعی» از علی علیه السلام دربارة استطاعت و قدرت بندگان خدا پرسید، آن حضرت فرمود: آیا قدرت تو در انجام کارها به طور شرکت و معیت با خداست یا آنکه در افعال و کارهای خود مستقل هستی، به طوری که محتاج به خدا نیستی؟. «عبادیه» ساکت و متحیر شد. حضرت فرمود: چرا پاسخ نمی دهی؟. اگر بگویی در کارهای خود با اشتراک خدا قادرم، تو را می کُشم، زیرا این عقیده مستلزم شرک به خداست و نیز اگر بگویی به نحو مستقل قادرم، تو را خواهم کُشت، زیرا این عقیده مستلزم ضعف سلطنت الهی است، «عبادیه» عرض کرد: پس چه بگویم؟. علی علیه السلام فرمود: بگو با اعطای قدرت از جانب خداوند قادرم؛ آیا نشنیده ای که مردم، قدرت را از خداوند طلب می کنند و می گویند: «لاحول و لا قوة الا بالله».

پس خداوند منشاء همه قدرت هاست و هر کاری تنها با قدرت الهی تحقق می یابد.

اهمیت حدیث

اهمیت حدیث «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» در این است که هم در متون روایی و آثار فقهی و هم در دانش ‌هایی چون کلام و اخلاق و نیز در دعا و مناجات مورد کاربرد و استناد قرار گرفته است. در این نوشتار سعی شده به طور اختصار از سه منظر عمده به آن توجه شود:

1 . از جهت «فضیلت»
2 . از حیث «آثار».
3 .از نظر «آداب و احکام».

فضیلت حدیث

با مطالعه و تحقیق دربارة این حدیث، در می یابیم، که خداوند برای آن ارزش و فضیلت ویژه ای قرار داده است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر معراج خود به خدا عرض کرد: پروردگارا! تو به انبیای خود فضایلی کرامت نمودی، به من نیز کرامت کن. خدا فرمود: در میان آنچه عطا کرده‌ام، به تو دو کلمه عطیه داده ‌ام که در زیر عرشم نوشته شده است و آن دو کلمه عبارتست از کلمة «لاحول ولا قوة الا بالله... و کلمة «لامنجا منک الا الیک»(2)

ابن مسعود از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: من ابراهیم علیه السلام را در شب معراج دیدم و به من گفت:‌ ای محمد! سلام مرا به امت برسان و به آنها بگو، زمین بهشت، زمین پاکیزه و قابل کشت و زرع، و آب آن گواراست و همه آن دشت هموار می باشد و نهال ‌هایی که می‌ توانید بفرستید کلمة «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» و کلمه «لاحول ولا قوة الا بالله» است!.

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی بنده ‌ای می‌ گوید: «ماشاء الله لاحول و لاقوة الا بالله» خداوند به ملائکه می‌ گوید: بنده من تسلیم است، پس او را کمک کنید و او را دریابید و حاجت او را برآورده سازید.(3)

امام علی علیه السلام روایت نمود که پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: یا علی! آیا تو را به گنجی از گنج‌ های بهشت راهنمایی کنم؟. علی علیه السلام گفت: آری یا رسول الله، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آن گنج عبارت است از سخن لاحول و لاقوة الا بالله»(4)

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: بافضیلت ‌ترین عبادت ‌ها، سخن «لا اله الا الله و لا حول ولا قوة الا بالله» است،(5)

آثار حدیث

از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که وقتی بنده ‌ای گفت: «لاحول ولاقوة الا بالله» همانا سرنوشت خود را به خدا واگذار کرده است بنابراین برخداوند است که او را کفایت نماید (و همه نیازهای او را برآورده سازد).(6)

نیز از آن حضرت نقل شده که هر کس موقع خارج شدن از خانۀ خود بگوید: بسم الله الرحمن الرحیم، دو فرشته به او می‌گویند: هدایت یافته ‌ای، و اگر بگوید لا حول ولاقوة الا بالله، آن دو فرشته می‌ گویند: حفظ شده ‌ای و اگر بگوید: توکلت علی الله، آن دو می‌ گویند: در کفایت قرار گرفتی، آن گاه شیطان می‌ گوید: بنده ‌ای که هدایت شده و حفظ گشته و در کفایت قرار گرفته چگونه برای من است (یعنی من نمی ‌توانم چنین انسانی را فریب دهم و از راه بندگی بیرون کنم).(7)

شیبة هذیلی، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خواست تا به او سخنی بیاموزد که در اثر آن به او فایده رسد و کار بر او آسان باشد، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: بعد از نماز صبح ده مرتبه بگو: سبحان الله العظیم و بحمده و لا حول و لاقوة الا بالله العظیم؛ که در اثر ‌‌آن خداوند تو را از نابینایی و جنون و جذام و پیری (زودرس) در امان می ‌دارد.(8)

از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نقل شده است: شخصی که نعمت ‌های الهی به او روی آورده بگوید: «الحمدلله رب العالمین» و کسی که از فقر رنج می ‌برد پیوسته بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم» زیرا آن گنجی از گنج های بهشت است و در آن از هفتاد و دو بیماری شفا است که آسان‌ ترین آنها دل مشغولی می ‌باشد.(9)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که از چیزی اندوهناک شد پس بگوید: «لاحول ولاقوة الا بالله»(10).

جمعی از مفسران گفته ‌اند: آیه شریفة «وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا ...» دربارة عوف بن مالک نازل شده است که از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود، وقتی که دشمنان اسلام فرزندش را اسیر کردند،‌ او به محضر رسول خدا آمد و از این ماجرا و نیز از تنگدستی خود شکایت کرد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: تقوا پیشه کن و شکیبا باش و بسیار ذکر «لاحول و لاقوة الا بالله» بگو. او این کار را کرد، ناگهان در حالی که درخانه اش نشسته بود، فرزندش از در آمد؛ معلوم شد که از یک لحظه غفلت دشمن استفاده کرده و فرار نموده و حتی شتری از دشمن را با خود آورده است. این بود که آیه فوق نازل شده و از گشایش مشکل این شخص باتقوا و روزی او از جایی که انتظارش را نداشت خبر داد. البته باید توجه داشت که هرگز مفهوم سخن بالا این نیست که انسان تلاش وکوشش در زندگی را به دست فراموشی بسپارد و بگوید: در خانه می ‌نشینم و تقوا پیشه می‌ کنم و ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» می‌ گویم تا از آنجا که گمان ندارم به من روزی رسد!(11) بلکه هدف تقوی و پرهیزکاری توأم با تلاش و کوشش است، اگر با این حال، درها به روی انسان بسته شد، خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است.

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که هر کس هزار بار بگوید: «لاحول ولاقوة الا بالله العلی العظیم»، خداوند زیارت خانه خدا را نصیب او می‌ کند پس اگر اجل او نزدیک باشد، خداوند آن را به تأخیر می ‌اندازد تا بتواند حج را به جای آورد.(12)

همچنین از آن حضرت نقل شده است که هر کس در روز صد بار ذکر «لاحول ولا قوة الّا بالله» بگوید، ابداً فقیر نمی ‌شود.(13)

از امام رضا علیه السلام روایت شده است که هر کس بعد از نماز فجر، صد بار بگوید: «بسم الله الرحمن الرحیم لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»، به اسم اعظم نزدیکتر است از سیاهی چشم نسبت به سفیدی آن، و همانا داخل شده است در او اسم اعظم.(14)

از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که هر کس پس از نماز فجر و نماز مغرب هفت بار بگوید، «بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»، خداوند او را از هفتاد بلا می‌ رهاند که سبک‌ترین آن ها، برص و جنون است؛ و اگر آن شخص شقی باشد، نام او از دفتر شقاوتمندان پاک می ‌شود و در دفتر سعادتمندان نوشته می شود.(15)

آداب و احکام

 برخی از کتاب های روایی که در بر دارنده احادیث فقهی اند، بابی مستقل دربارة استحباب ذکر «لاحول و لاقوة الا باالله» ‌دارند(16) که به عنوان نمونه چند مورد اشاره می گردد:

مستحب است انسان قبل از مسافرت، غسل کند و در وقت غسل بگوید: «بسمِ اللهِ و باللهِ و لاحولَ ولا قوّةَ الاّ بالله»(17) و همچنین مستحب است موقع داخل شدن در حمام، ذکر «بسم الله و بالله و لاحول و لا قوة الا بالله»‌ را بگوید.(18)

در روایت آمده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در قنوت «وتر» در نماز شب در کنار دیگر اذکار ذکر «لاحول و لا قوة الا بک» را می‌ گفت.(19)

گفتن: «لا حول ولا قوة الا بالله» در وقت پوشیدن لباس نو مستحب است.(20)

همچنین مستحب است موقع رفتن به بازار یا مسجد و نیز حین سوار شدن به مرکب، این ذکر را بگوید.(21)

نتیجه

حدیث مذکور با توجه به معنای عمیقی که دارد ما را به یکی از اوصاف بسیار مهم خداوند توجه می دهد. زیرا صفت قدرت مطلق، یکی از صفات اساسی خداوند است و هر انسان خردمند و خداشناس ناگزیر است در حوزه خداشناسی خویش به آن توجه کند و از آن تصور و بینش درستی داشته باشد.

لذا همانگونه که از احادیث شریف و کلمات معصومین علیهم السّلام استفاده می ‌شود، این ذکر دارای فضیلت و منزلت بسیار والا است و خداوند آن را به منزله گنجی از گنج ‌های بهشت قرار داده و برای آن اسرار و آثار زیادی نهاده است.

پی نوشت ها:
1. ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص403. و علی اکبر، دهخدا، لغت نامة، ج6.
2. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، ج13، ص17.
3. همان، ‌ج12، ص30.
4. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج90، ص190.
5. همان.
6. حرعاملی، وسایل الشیعه، ج7، ص218.
7. همان، ج6، ص28.
8. همان، ص475.
9. همان، ج7، ص188.
10. بحارالانوار، همان، ج90، ص190.
11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج24، ص238. و امین الاسلام طبرسی، مجمع البیان، ج10، ص460
12. تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، ص55.
13. همان.
14. نوری، حسین، مستدرک الوسایل، ج5، ص89.
15. حرعاملی، وسایل الشیعه، ج6، ص479.
16. همان، ج7، ص220.
17. همان، ج11، ص383.
18. همان، ص381.
19. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، مترجم سید محمدباقر موسوی همدانی، ج6، ص479.
20. وسایل الشیعه، همان، ج5، ص47.
21. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج3، ص187.

 

فارس

ارسال نظر

آخرین اخبار