سید محمد حسینی، همرزم شهدای غواص؛

بعدا شنیدیم 5 دقیقه بعد از آن، عراق پاتک زده و همه بچه ها آنجا ماندند. اگر 5 دقیقه دیرتر برگشته بودیم، شاید امروز ما هم جزو غواصان شهید، یا اسیران بودیم.»

حق ما حرف هایی که پشت سرمان میزنند نبود/ 5 دقیقه دیگر می ماندیم، جزو غواصان شهید بودیم

سیدمحمد حسینی، رزمنده دفاع مقدس و همرزم شهدای غواص در عملیات کربلای4، در مصاحبه اختصاصی با گلستان24،  از خاطرات و گلایه هایش می گوید:

« در روستای جهان بینی علی آباد کتول زندگی می کردم. از سال 60 پایم به جبهه باز شد. آن زمان 17 سالم بود. یک بار رفتم چون محصل بودم مرا برگرداندند. اما سال 60 مجددا رفتم.

سید محمد حسینی، همرزم شهدای غواص؛2

از سال 60 تا 64، همراه برادران بسیجی به جبهه رفتم و برگشتم. در عملیات ها هم شرکت می کردم. بعد از آن به اطلاعات عملیات لشکر وارد شدم، اما چون تیر خورده بودم نمی توانستم غواص شوم. زیرا کسانی که مجروح هستند یا ترکش خورده اند، به علت فشار آب نمی توانند در بخش غواصی شرکت کنند.

بچه های غواص از نیروهای بسیجی بودند که آموزش می دیدند و بعد از گزینش در عملیات ها شرکت می کردند. آن هایی که می آمدند برای غواصی، علم داشتند که داخل آب خواهند جنگید، با همه خطراتش.

سید محمد حسینی، همرزم شهدای غواص؛1

جنگ در آب خیلی بدتر از جنگ در خشکی است. آن جا جایی برای دفاع نیست. هر آن ممکن است در گیر موجودات دریایی شوید. کسانی که این راه را انتخاب کردند، همه این ها را دانسته به جان خریدند.

من نیز در عملیات کربلای 4، در بخش اطلاعات عملیات شرکت داشتم. با قایق به آب زده بودیم. داخل آب پریدیم زیرا قایق جلوتر نمی رفت. وارد خشکی شدیم. تا صبح در درگیری ها از سرما لرزیدیم. نزدیک صبح، هم تیر خورده بودیم، هم ترکش و هم موج، خودمان را به زور عقب رساندیم.

بعدا شنیدیم 5 دقیقه بعد از آن، عراق پاتک زده و همه بچه ها آنجا ماندند. اگر 5 دقیقه دیرتر برگشته بودیم، شاید امروز ما هم جزو غواصان شهید، یا اسیران بودیم.»   

سید محمد حسینی، همرزم شهدای غواص؛3

سیدمحمد حسینی که حالا در بدنش ، یادگاری هایی از جبهه به همراه دارد با گلایه می گوید: « قسمت این بود که برگردیم و چیزهای که امروز نباید ببنیم را مشاهده کنیم. ما از مسئولینی که خودشان هم یک روزی درجبهه بودند وهمه این جریانات و سختی ها را، تشنگی ها، گرسنگی ها، بی خوابی ها، دردها و همه این مسائل را دیدند و امروز جوری رفتار می کنند انگار هچ کدام از این موضوعات وجود نداشت، گلایه داریم.

برخی منفعت طلب بودند و امروز هم دنبال منفعت خودشان هستند. برخی کشوری که این همه شهید، جانباز، مفقود و اسیر دارد را می بینند اما کورند، و نمی بینند.

شهید باکری می گفت رزمنده ها بعد از جبهه به سه دست تقسیم می شوند. عده ای می بینند، افسوس می خورند، کاری از دستشان بر نمی آید. عده ای بی تفاوت می شوند و گروهی هم دنبال مادیات و مال دنیا می روند.

حق شهدا، جانبازان ، اسرا و خانواده هایشان، این حرف هایی که پشت سرشان زده می شود نبود. از دولت خودمان تا مردم اطرافمان. ما هم هیچ توقعی نداریم و همه این ها را گذاشتیم برای آن طرف. ما از کسی طلبکار نیستیم و طعنه ها و کنایه هایی که می شنویم را نشنیده می گیریم.

خاطرات جنگ اگرچه تلخ و سخت بود، اما شیرینی داشت. ما فقط از خدا می خواهیم که عاقبت به خیر شویم.»

ارسال نظر

آخرین اخبار